اجبارهای زندگی

زنجیر سرنوشت بحثی دربارۀ اراده و اختیار

احتیاج به پول و زندگی مادی دارد و همین احتیاج وی را به سوی قبول نوکری کسی می‌برد و با کمال فروتنی طوق فرمانبری وی را بر گردنش می‌نهد و به استخدام او و یا شاگردی و کارگری وادار می‌سازد تا مگر از این طریق احتیاجش به اجبار رفع گردد.
آیا این عمل را می‌توان اختیار با رضا و تمایل واقعی دانست؟ اگر انگیزه و نیاز را که همان جبر است برداریم آیا رضایتی باقی می‌ماند که کسی طوعاً چنین عملی را به گردن گیرد؟ البته خیر.