اجبار شهوت

زنجیر سرنوشت بحثی دربارۀ اراده و اختیار
گاهی که برای رفع نیاز زندگی و معاش چاره از هر سوی قطع می‌شود و سرنوشت همه راه‌حل‌ها را از دسترس دور می‌سازد احتیاج شدید به ادامه حیات انسان را به سوی گدایی سوق می‌دهد.

مثلاً شهوت چنان بر او فشار وارد می‌کند که دیوانه‌وار برای دفع آن حتی به سوی عمل استمناء کشیده می‌شود. اگر اختیار داشت چرا چنین کار مضری را انجام می‌داد؟ این چه عملی است که خود با خود دفع شهوت کند. اگر وسیله‌ای برای این کار در دستش بود که به نحو معقول و معمول این نیاز را برآورد همان کار را انجام می‌داد. پس انگیزه‌ای جز اجبار او را به سوی این عمل سوق نداد. همه امور چنین است و انگیزه‌هایی هست که بلااختیار انسان را به انجام اعمال مختلف می‌راند. محتلم شدن در هنگام خواب نیز دلیل روشنی برای نیاز اجباری بدن است و اگر اختیاری می‌داشت هرگز حاضر نبود در هنگام خواب قوایش به این ترتیب از دست برود و روحاً از این جریان بلااختیار منزجر است.