قدرت خلاقۀ بشر

دربارۀ قدرت خلاقۀ بشر باز سخن بگویم. این نکته را نگفتم که بشر هم صفت خالقیت دارد منتها به اندازه و تناسب خودش. به همین لحاظ است که خالق اشیاء میشود. مثلاً صندلی و میز میسازد، آجر میسازد، پارچه به وجود میآورد، ماشین درست میکند، اتومبیل و طیاره میسازد، خالق قمر مصنوعی است که به آسمان میرود و گردش میکند. خوب متوجه شدی؟ این بشر قمر مصنوعی میسازد که مانند قمر طبیعی به آسمان میرود و دور کرات گردش میکند و اعمالی را مانند قمر طبیعی انجام میدهد منتها نسبت را در نظر بگیر. قدرت خلاقۀ این به قدر خودش و خلقت خداوند مقتدر به قدر خودش میباشد، نسبت محفوظ است. این قمری میسازد و به آسمان میفرستد به وزن یک یا پنج تن با آلاتی دقیق و یزدان توانا قمری به اندازۀ ماه ساخته است و هزارها از آن بزرگتر. چون قدرت یزدان بیهمتا نسبت به قدرت بشر بیرون از حساب است، و این یک قاشق شکر بسی کوچکتر است از انبار لایتناهی شکر، پس بیش از این قدرت خلقت ندارد. اما ببین که با وجود این قدرت کم چه ساخته و چه عملیاتی به جا میآورد، تلویزیون میسازد، رادیو درست میکند، رادار تهیه مینماید، مغز الکترونیکی اختراع نموده است. در اینجا عزیزم باید دانست که این فکر و مغز را خود بشر به خود نداده بلکه عطاشدۀ از طرف یزدان یا طبیعت یا هر نامی است که میگذارند. پس حالا میگویم تمام این اختراعات و اکتشافات به اجبار است و نه اختیار.