زندگی و اختراعات

گلهای راهنمایی جلد دوم وحدت در جان و در جهان
بشر نمی‌تواند بدون وسائل زیر دریا زندگی کند اما اگر وسایلی مثل لوازم غواصی تهیه نماید به طور موقت به این کار قادر است. در اینجا عده‌ای از غواصان مشغول درو علف‌های مفید زیر دریا هستند.

 

بشر نمی‌تواند بدون وسائل پرواز کند اما با وسائل به این کار هم موفق شده است. در اینجا فردی با استفاده از کایت در حال پرواز بر روی سواحل لاهویا کالیفرنیا را مشاهده می نمایید.

اگر می‌گویی اختراعات بشر حیات ندارد و اختراعات یزدان زندگی دارند می‌گویم اگر منظور از زندگی حرکت و انجام وظیفه است اختراعات بشر هم حرکت می‌کنند و انجام وظیفه می‌نمایند. تلویزیون وظیفۀ خود را خوب انجام می‌دهد و تصویر و صدا را از مسافت دور منعکس می‌سازد و از او همین توقع هست. رادیو با یک پیچ کوچک هزاران ایستگاه مختلف را می‌گیرد و تحویل می‌دهد و از او همین را می‌خواهند زیرا وظیفه او جز این نیست. مغز الکترونیک با آلات دقیق در مدت چند دقیقه محاسباتی می‌کند که مغز یک بشر در مدت چند سال قادر به انجام آن نیست. از اینجا نیز نکته‌ای استنباط می‌شود و آن این است که آلات دقیق و عجیبی چون تلویزیون و مغز الکترونی و همین لونا16 که به کرۀ ماه فرستاده شد و خاک آن را برداشت و با حساب دقیق و درست به زمین بازگشت، از خود اختیاری نداشته و ندارند، بلکه این بشر متفکر است که به آنها قدرت و نیرو به اجبار بخشیده است تا آنها وظیفه محوله را انجام دهند و بشر فایده و نتیجه برگیرد. آنها به اختیار خود این عمل را انجام نداده‌اند بلکه کوچکترین اختیاری هم نداشته‌اند.آری عزیزم، بشر هم چنین است و اعمال و افعال و اختراعات او بخشش و عطیۀ مقام دیگری است که ما را به این کره مأمور فرموده و حدود کارها و عملیات ما را معین کرده که به اجبار این قبیل اعمال را انجام دهیم و از خود اختیاری نداشته و نخواهیم داشت زیرا مغز و فکر و عقل ما را دیگری به ما داده است و خود برای خویش تهیه نکرده‌ایم.

همین وضع به سلسله مراتب لایتناهی از هر دوسوی صدق می‌کند یعنی اگر بشر ماشینی اختراع کرده آن ماشین تابع و مجبور اوست و اگر آن ماشین هم محصولی بدهد آن محصول تابع ماشین است و به همین ترتیب به سلسله مراتب رو به پایین ادامه دارد و به همین نحو رو به بالا تا الی غیر النهایه.

بنابراین هر اختراعی در حدود وظیفه‌ای که برایش معین شده تکلیف خود را انجام می‌دهد. اختراعات الهی و مخلوقات هم همین طور است. از گیاه استفادۀ معینی که باید برسد می‌رسد ولی نمی‌تواند راه برود چون وظیفۀ او همین است. حیوانات و بشر هم همین‌طورند و جز در حیطۀ قدرت اعطایی به آنها کاری نمی‌توانند بکنند. بشر بدون وسائل نمی‌‌تواند پرواز کند در حالی که پرنده قدرت این کار را دارد و بدون وسائل نمی‌تواند دائم در زیر آب زندگی کند و حال آن که ماهی به آسانی این عمل را انجام می‌دهد.

بنابراین هر مخلوقی برای کاری که ساخته شده قدرت دارد و مخلوقات و مصنوع بشر نیز قدرت خود را در حدودی که برای آن معین شده انجام می‌دهند به علاوه تفاوت قدرت محدود بشر و قدرت لایتناهی را در نظر بگیر. هرچه این سخن را تکرار کنم باز کم گفته‌ام.