کوشش بشر نتیجه میدهد
گفتم گل را میکاری یا دانه را در زمین میگذاری، کود میدهی، آبیاری میکنی، قلم میزنی، توجه مینمایی و در این راه تو به قدر قدرت و توانایی خودت خلق میکنی و خدا هم به قدر عظمت و بزرگی لایتناهی خودش میکند. اما اگر تو این کار را نکنی و سهم خود را انجام ندهی جلو این خلقت گرفته میشود. از این چه میفهمیم؟ اول معنی آن است که شما و همۀ افراد عالم در این خلقت سهمی دارند و بدون سهم نیستند و داشتن سهم دلیل بر این است که جزء خود او هستند زیرا اگر جزء او نبودند ناچار میبودیم برای خدا شریک قائل باشیم و این غلط است. به علاوه از این مطلب حتماً معنی کوشش و مقدر را خوب میفهمیم و کوشش هم روشن شد. شما باید کوشش کنید، زمین را آماده سازید، زیر و رو کنید، شخم بزنید، هوا بدهید، کود بدهید و بعد دانه بکارید و به موقع علفهای هرز را بچینید (گرفتن علف هرز و تصفیۀ زمین مثل تصفیههای طبیعت است در مورد سوانح و بلایا) و بعد سایر کارهای مربوط به گیاه از قبیل قلمه زدن، توجه از گل و میوه، دفع آفات، سمپاشی و غیره را انجام دهید تا نبات بروید و آن گاه که میوه داد و ثمر آن رسید آن را بردارید و از آن استفاده کنید. این معنی کوشش است. و اما تقدیر چیست؟ تقدیر این است که این گل سفید داوودی مقدرش این است که گل سفید داوودی شود. نمیتوان آن را عیناً تبدیل به گل چای کرد یا از آن عیناً شمعدانی رویانید و نمیتوان آن را به رنگ دیگر درآورد. (اگر به وسیلۀ پیوند یا اعمال شیمیایی برخی خصوصیات آن را تغییر دهی آن هم جزء مقدر گل است که به دست تو انجام شده). در هر حال سرنوشت گل را نتوانستی به هم بزنی و ماهیت آن را عوض کنی. اما کوشش کردی، آبش دادی، عمل آوردی، درشت و زیبا شد، قدرت و جلال بیشتری پیدا کرد. این نتیجۀ کوشش تو است که با مقدر او توأم شد. مقدر او آن است که گل داوودی باشد و نمیتوانید مقدرش را تغییر بدهید. هر کاری که به دانه و تخم آن کنید قدرت تغییر این مقدر را ندارید اما با کوشش شما و توجه و آب دادن سرنوشت آن تمام میشود و گل میدهد. آن مقدر است و این کوشش. خوب متوجه شدید. موضوع مقدر و کوشش که دربارۀ گیاه مثل زده شد به همه چیز صدق میکند و شامل حال بشر هم میشود.