نامۀ شماره 3

گلهای راهنمایی جلد دوم پرسش و پاسخ

مقدمه‌نامه: چنانچه مبرهن است همه چیز از عناصر تشکیل‌یافته است. عناصر هرکدام دارای نیروی به خصوص و فوائد مخصوص به خود دارند و همه صور نوعیه و شخصیه و جماد و نبات و حیوان و انسان و کرۀ زمین و سایر کرات از عناصر تشکیل یافته با زیادی و کمی عناصر از هم متمایز و نیروی متمایز و فوائد متمایزه دارند و این عناصر است که همدیگر را می‌خورند و به همدیگر نیرو می‌بخشند. پس آکل و مأکول از کلیه جریانات عناصر موجود است. انسان از عناصر است و از عناصر تغذیه می‌کند و عناصر را دفع می‌کند و عناصر جزء بدن انسان می‌شود و نیرو می‌بخشد. بعداً این عناصر هم از هم متلاشی می‌شود به اجزاء عناصر دیگر و به شکل دیگر جلوه‌گر می‌شود. پس اتحاد در تمام شئون خلقت برقرار است. اما ادیان خدا را غیر از این معرفی می‌کنند.

سؤال: ادیان قائلند خداوند بالا و والا از عناصر و نیرو و قوۀ موجوده و عناصر است و آن خداوند است. همۀ این عناصر و ترکیبات آنها و نیروهای موجوده در آنها را خلق نموده و می‌نماید.

جواب: خوشحالیم در قسمت بالای نامۀ خود به عنوان مقدمه نظرهایی را که در کتاب «وحدت در عالم لایتناهی» است تا حدودی بیان فرموده‌اید. اما این که می‌فرمایید ادیان خدا را غیر از این معرفی می‌کنند بسته به استنباط و درک مطلب از خلال کتب آسمانی و فرمایشات رهبران ادیان است. کجا ادیان فرموده خداوند بالا و والای از عناصر است. آنچه که از ادیان استنباط می‌شود این است که قدرت خداوند همراه عالم است. ما می‌گوییم عناصر جزیی از قدرت خداست نه عین خداوند. مگر قرآن مجید نمی‌فرماید: «الله نورالسموات و الارض» (سوره نور، 24) مگر نه این است که نور از عناصر است و ترکیبات آن جزء عناصر می‌باشد و از فوتون‌ها و ذرات عناصر تشکیل شده است؟ در این باره چه می‌فرمایید؟ در خطبۀ 162 نهج‌البلاغه می‌فرماید: الظاهر لایقال مما و الباطن لایقال فیما ـ لاشبح فیتقضی ـ و لا محجوب فیحوی ـ لم یقرب من الاشیاء بالتصاق و لم یبعد عنها بافتراق (هویداست که نمی‌توان گفت از چه آشکار شده و مخفی است که گفته نمی‌شود در چه چیز پنهان گردیده. جسمی نیست که از دور جلوه‌گری کرده از بین برود و زیر پرده نیست تا چیزی بر آن احاطه داشته باشد. نزدیک بودن او به اشیاء به چسبیدن نیست و دوری او از اشیاء به جدایی نمی‌باشد.) مفهوم این عبارات می‌رساند که خداوند از عالم که از عناصر تشکیل و ترکیب شده جدا نیست. به علاوه بالا و والا الفاظی است که مفهوم واقعی ندارد. در عالم لایتناهی بالا کجاست و پایین کدام است؟ برای تعیین بالا یا پایین و امثال این قبیل مکان‌ها باید جایی موجود باشد که وقتی می‌گویید بالا به آن اشاره کنید. کسانی که قائل به بالا یا پایین بودن هستند بیایند و جای بالا و پایین را به ما نشان دهند. بالا و پایین نسبت به بشر و یا هر فردی است که سایر چیزها را مشاهده و با جسم خود و موقع خود مقایسه می‌نماید. اگر بالا و والا را از لحاظ معنوی بگیریم درست است چون خداوند به تمام عالم تسلط دارد و با مجموع همۀ عالم است، نسبت به فردفرد آنها والا و بالای معنوی است و هیچ قدرتی نیست که با قدرت او یکی باشد. معنی خلق هم چنان که در کتاب دینامیسم آفرینش مفصلاً بیان گردیده از نیستی به هستی آوردن نیست. بلکه تحولات و تغییرات دائمی است. مراجعه به کتاب دینامیسم آفرینش و مکانیسم آفرینش بفرمایید. زیرا این موضوع را به طور مبسوط شرح داده است. در کتاب گل‌های راهنمایی جلد اول بخش "حل مسائل خداشناسی و آفرینش" نیز در این باره بیان‌های مبسوط دارد، بدانجا رجوع فرمایید.

سؤال: ادیان می‌گویند آن خداوند بی‌اختیار نیست، کور و کر نیست، عالم به همه است. از روی اراده همۀ آنها را خلق می‌کند و این عناصر و ترکیبات آنها و جلوه‌گر شدن آنها به صور مختلفه و دارای نیروی مخصوص بودن آنها همه از روی اجبار است و عناصر نمی‌دانند چه می‌کنند. مثل آسیاب کار می‌کند و آرد می‌دهد و ما و کلیه عالم خلقت هم همین است. پس خداوند کجاست و چه می‌کند و چه کار دارد؟

جواب: بله، ادیان درست می‌گویند. خداوند بی‌اختیار نیست بلکه همۀ اختیارها فقط و فقط در قدرت اوست و نقشه و سرنوشت کارخانه عالم را او ساخته و به امر و مشیت او انجام می‌گردد و همۀ اختیارات منحصر به اوست و کور و کر نیست زیرا منبع تمام شعورها و عقل‌هایی که در موجودات است و کل همۀ عقول و شعور اوست. چگونه چنین قدرتی می‌تواند کور و کر باشد؟ اراده و امر اوست که عالم را اداره می‌کند. عمل عناصر و مواد از روی سرنوشتی است که خداوند برای آنها معین فرموده و رهبر و بانی کارخانۀ عالم تکلیف همۀ چرخ‌ها و پیچ و مهره‌های عالم را تعیین فرموده است. خداوند قادر متعال همۀ عناصر مخلوقات را طوری آفریده که به طور خودکار و اتوماتیک وظایف حیاتی خود را انجام می‌دهند و حتی نسل بعد از خود را نیز درست می‌کنند. اشیاء عالم محتاج آن نیستند که دست فردفرد آنها را بگیرند و آنها را درست کنند. مثلاً استادی بیاید و دانه‌دانه گندم‌ها را بتراشد و به آنها شکل بدهد یا دانه‌های برف را به آن اشکال هندسی درآورد. یک نقاش بیاید و چشم و ابرو برای بشر یا حیوانات درست کند یا یک نجار بیاید و درخت‌ها را راست و صاف کند و قس‌علیهذا. این امر یکی از بزرگترین عجایب جهان خلقت است و عظمت و قدرت و نیروی خداوندی را نشان می‌دهد. تمام حرکات و سکنات و اعمال حیاتی و جلوه‌ها و تجلیل‌های عالم حاکی از نیروی خداوند است که برحسب قدرت الهی به طور خودکار انجام می‌شود چنان که در اسلام فرمود: «لا حول و لا قوهًْ الا بالله» : هیچ تحول و دگرگونی و هیچ نیرویی جز از جانب خداوند نیست. با این احوال آیا لازم است پرسش شود که خداوند کجاست و چه می‌کند و چه کاری دارد؟ هرگاه بخواهیم وضع زندگی افراد بشر را در دنیا مورد دقت و موشکافی قرار دهیم این حقیقت در نظرها جلوه‌گر می‌شود که همۀ افراد بدون این که بدانند (به طور ناخودآگاه) کارهایی انجام می‌دهند و مانند ابزارها و آلاتی که به برق وصل است اینها هم با اتصال به نیروهای عالمی هر یک مشغول انجام تکالیف خود می‌باشند. در عین حال که انجام وظیفه می‌کنند خود از کنه و باطن کار خویش و هدف آن به درستی آگاهی ندارند. اگر بخواهیم آنها را به عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی که به دست استاد خیمه‌شب‌باز می‌گردد تشبیه کنیم نارسا است زیرا استاد خیمه‌شب‌باز می‌داند که عروسک‌هایش چه عملی انجام می‌دهند و خود عروسک‌ها شعور و استنباط ندارند در حالی که افراد بشر با این که شعور و استنباط دارند اما نمی‌فهمند چه می‌کنند. این است که در دنیا همه می‌نالند، فریاد می‌زنند، شکایت دارند و می‌گویند نمی‌دانیم برای چه به دنیا آمده‌ایم، چرا زنده‌ایم و چرا این اعمال را انجام می‌دهیم. هدف ما از این آمدن و رفتن چیست و چرا ما را از اینجا می‌برند. در عمل خود و دیگران غرق در حیرت هستند و ادبیات بشر از این شکوه‌سرایی و حیرت‌نمایی پر و مملو است. ظاهر امر این است که هر کسی با خردی که خداوند قادر متعال به او عطا فرموده وظایف دنیوی را انجام می‌دهد در حالی که همین خرد و عقل هم مثل سایر قسمت‌های بدن انسان (مانند قلب، ریه و غیره) خودکار است و نیروی دیگری آن را به کار می‌اندازد. برای این که روشن شود که کارها به دست و ارادۀ انسان نیست این حقیقت را در نظر گیریم که افراد عمل‌هایی انجام می‌دهند بعداً دست حسرت به دندان می‌گزند که چرا خبط کردم و مرتکب اشتباه شدم در حالی که عقل داشت و عقل راهنمای او در کار بود. معلوم می‌شود این خرد هم قادر نیست تمام اعمال انسان را اداره نماید و جز این که خواست الهی را انجام دهد کاری نتواند کرد. اصل موضوع سرنوشت و تقدیر این است. اگر عقل می‌توانست تمام کارها را درست و صحیح انجام دهد و به میل و اراده بشر کار کند دیگر خبط و خطایی در کار نبود. وقتی خبط در کار آمد معلوم می‌شود عقل نیز جز به خواست پروردگار و موازی با مشیت او قادر به انجام کاری نیست و تا راه عقل با مشیت الهی تواتر پیدا نکند نتیجۀ مطلوب را نخواهد داد. برای هر فرد بشر هزاران اتفاق در زندگی افتاده که مؤید این حقیقت است و هر کسی می‌تواند با تفکر آنها را کشف کند. مردمان به باطن امر فکر نمی‌کنند که چرا بشر و مخلوقات بدون دعوت می‌آیند و بدون اراده می‌روند و ناخودآگاه اعمالی انجام می‌دهند. باید همگان به این حقیقت واقف شوند که تمام افراد و آفریده‌های این زمین و سایر کرات و واحدهای خلقت همه عمال و کارگزاران الهی هستند و به طور خودکار وظایفی را که باید انجام می‌دهند.

سؤال: آیا این جور تحقیقات کمک به طبیعیون نمی‌کند؟ آیا این نحو تبلیغات بی‌خدایی را در اذهان تقویت نمی‌کند؟ این تحقیقات که در وحدت مطالعه نمودم و در سالنامه مطالعه شد ذهنم را مشوب نمود. اگر بگوییم همۀ این نیروها را خداوند به عناصر می‌دهد و به جان همدیگر می‌اندازد همدیگر را بخورند و ادامۀ حیات نمایند، در آنها ویتامین‌های مخصوص قرار می‌دهد و به صور مختلفه جلوه‌گری می‌کند و به همدیگر حمله‌ور می‌شوند، خدا هم تماشا می‌کند دنیایی را با هر چه در اوست زیر و رو می‌کند و دنیایی دیگر را از عناصر خلق می‌کند باز به جان هم می‌اندازد آن وقت اشکالات زیادتر می‌شود.

جواب: خیر این تحقیقات کمک به طبیعیون نمی‌کند بلکه طبیعیون را هم که تعداد متنابهی از افراد دنیای امروز هستند به راه راست وحدت نزدیک می‌کند و آنها را خداشناس می‌نماید. فرق الهیون و طبیعیون در آن است که طبیعیون طبیعت را بی‌شعور می‌دانند ولی الهیون عالم را دارای شعور عظیم الهی می‌دانند. در اسم مناقشه نیست. می‌خواهند نام آن را طبیعت گذارند یا خدا مختارند چنان که ملل مختلفه صدها و هزاران اسم برای خدا نهاده‌اند در حالی که حقیقت یکی است. همان طور که قبلاً بیان شد شرحی دربارۀ خدا و خلقت در کتاب «گل‌های راهنمایی» جلد اول بخش "حل مسائل خداشناسی و آفرینش" بیان گردیده که مطالعۀ آن ذهن را کاملاً روشن می‌سازد. این گونه مطالب نوین هیچگاه ذهن کسی را مشوب نمی‌سازد زیرا در این دنیای امروز که اکنون در آن به سر می‌بریم تعداد کثیری از افراد بشر از مکتب مادیت پیروی کرده خدا را منکر گردیده‌اند و استدلال‌های سابق که می‌خواهند خدا را با کلمات و کتب فلسفه قدیم ثابت کنند قبول ندارند و ذهن آنها روشن نمی‌شود. بایستی دلایل و براهینی که با پدیده‌های علمی امروز موزون باشد ارائه نمود تا این گمگشتگان وادی سرگردانی که در باطن طالب کشف حقیقت هستند و همه بندگان خدای تعالی می‌باشند به راه صواب و هدایت آیند. اینها در حقیقت قابل ترحم‌اند و خداوند متعال راضی نیست صدها میلیون از بندگانش در بیابان ضلالت سرگردان شوند زیرا خداوند همۀ بندگان خود را دوست می‌دارد و می‌خواهد همه را به راه راست هدایت فرماید تا خالق خود را بشناسند. کوششی که ما در راه بشردوستی انجام می‌دهیم موازی با خواست و مشیت الهی است نه مخالف آن. پس افراد متدین باید از این کوشش شادمان باشند و هیچ جایی برای نگرانی و ناراحتی نیست. خوب است همۀ حقیقت‌پژوهان و طالبان راستی استدلال‌های کتاب دینامیسم آفرینش و مکانیسم آفرینش و گل‌های راهنمایی و سایر کتب وحدت نوین جهانی را مطالعه فرمایند تا بدانند چرا و به چه دلیل مشکوکین و مادیون با خواندن آن به وحدت می‌پیوندند. نباید فراموش کرد که تعدادی از متدینین هم در عین حال که از ترس و ایمان خدا را تعبداً قبول می‌کنند ولی دلشان آرام و قرار لازم را که مستلزم یقین است ندارد و با این روش نوین هدایتی حکمت نو، نه تنها به طبقه مادیون کمک فکری می‌شود و این بندگان خدا به راه راست می‌آیند بلکه متدینین به ادیان هم با آرامش فکری ایمانشان محکم و مستقر می‌گردد. این است که وحدت نوین جهانی هر دو گروه ظاهراً متخالف را چون دو سیم مثبت و منفی برق به یکدیگر نزدیک می‌سازد و از آن جرقه‌ها و انوار حقیقت در عالم روشن می‌نماید. با اظهار تعجب می‌فرمایید که خداوند عناصر را به جان هم می‌اندازد. خداوند عناصر را به جان هم نمی‌اندازد بلکه بر طبق مثال‌هایی که ضمن جواب نامه‌های قبل به استحضار رسید عناصر نیز دست اتحاد و برادری و صلح به یکدیگر داده و چرخ‌های عالم را می‌گردانند. ما افراد بشر که مخلوق پروردگار و نمونه‌ای از قدرت الهی در روح و کالبدمان به ودیعت نهاده شده از عناصر و موادی که در کرۀ زمین در دسترس ماست و مایحتاج ما می‌باشد قسمت‌هایی را می‌گیریم و به هم می‌آمیزیم و از آنها چیزی را که مطلوب ماست می‌سازیم. مثلاً یک نجار چوب را می‌گیرد و به وسیلۀ فلزی که به شکل میخ ساخته شده و به وسیلۀ ماده‌ای حیوانی که سریشم می‌نامند این چوب‌ها را به هم محکم می‌سازد یعنی چوب و میخ و سریشم را درهم داخل نموده و از آنها شیئی که مورد نظر اوست تهیه می‌کند. یک نفر آشپز مواد و عناصر مختلف شکر و روغن و آرد و زعفران و غیره را به مقدار لازم به هم ترکیب می‌نمایند و از آن غذایی مطلوب یا شیرینی خوشمزه می‌سازد. یک نفر داروساز عناصر و مواد مختلفه شیمیایی را به هم ترکیب می‌نماید و از آنها داروی جدیدی به وجود می‌آورد. به این ترتیب بشر از مواد و عناصر گوناگون که در اختیار دارد اجسام گوناگونی را که مورد نیاز اوست می‌سازد و این همان چیزی است که ما شبانه‌روز همه جا در اطراف خود مشاهده می‌کنیم. خداوند تبارک و تعالی هم که قدرت کلی است و همۀ مواد و عناصر عالم از او و در اختیار اوست این مواد و عناصر را با قدرت و نیرویی یزدانی به طور خودکار درهم ادغام می‌کند و داخل یکدیگر می‌سازد و ترکیب می‌نماید و این عمل که دائماً در عالم لایتناهی صورت می‌پذیرد به خاطر بقای خلقت، بقای بشر و بقای موجودات است. این که گفته شد یکی از حکمت‌های بالغۀ الهی است که تاکنون بیان نشده بود. تمام فعل و انفعال‌های عناصر به امر و مشیت الهی است منتهی این فعل و انفعالات را نباید جنگ و دست به گریبانی و به جان هم افتادن بخوانند بلکه همۀ اینها فعل و انفعال‌هایی است که لازمۀ گردش چرخ عالم است مثل رنگ‌های مختلف تابلوی نقاشی یا اتحاد آب و آتش در سماور و لکوموتیو که در جای دیگر بیان گردیده است. هرگاه یکی از عناصر لازم در بدن شما کسر گردد حالت ضعف و ناتوانی در یکی از قوا یا به طور کلی در کالبد شما پدید می‌آید و علت این است که همۀ عناصر به نسبت معین برای بدن لازم است تا بدن بتواند درست به انجام وظایف خویش بپردازد و هرگاه برخی از آنها به عللی کسر گردید باید جبران شود. برای جبران آن و تأمین سلامت بدن خود ناچارید درصدد به دست آوردن آنها برآیید و چون این عناصر در بدن نباتات یا حیوانات وجود دارد ناچارید از آنها استفاده کنید و آنها را بخورید تا عناصر شما تأمین گردد. این است سرّ آکل و مأکول و حقیقت آن و مطلب عجیبی که بتوان آن را به جان یکدیگر انداختن نامید نیست و اصولاً نباید چنین سخن ضعیفی گفت. خداوند تبارک و تعالی برای هر بشر و هر موجود دیگر مقداری لازم از عناصر به طور خودکار قرار داده و تعادلی برای میزان آن معین فرموده و قدرت عظیم خداوندی در این است که در یک بشر هنگام تولد این عناصر را با میزان معین و تعادلی که لازم و واجب است می‌آفریند. اما هرگاه بشر یا آن موجود در اثر افراط و تفریط‌ها و یا حوادثی تعادل عناصر خود را از دست داد ناچار تعداد عناصر کم یا زیاد می‌شود و نواقص خلقتی پیش می‌آید. اگر کم باشد مجبور است با وسایلی که بنا بر مشیت و ارادۀ خداوندی بر او کشف می‌شود به وسیلۀ داروها و ویتامین‌ها و موادی که بشر با فکر خدا داده تهیه کرده کمبود عناصر را جبران نماید و اگر عناصر زیاد شد آن هم به وسیلۀ مصرف داروها و کارهای معینی که به فکرش رسیده آن زیادی را برطرف و تعادل را برقرار می‌سازد. این است فرق خلقت خداوندی و عمل بشر که آن هم برحسب مشیت الهی است که بشر به طور خودکار به وسیلۀ خرد انجام می‌دهد. در اینجا باید گفته شود: کوشش‌هایی که بشر برای تأمین حیات و تعادل حیاتی و سلامت خود انجام می‌دهد در عین حال که در اثر فعالیت و قدرت کالبد اوست برحسب مشیت و سرنوشت الهی انجام می‌گردد و با وجود تمام اطمینانی که به کار خود دارد اما توجه و توسل او به قدرت خداوندی است و اینجاست که اهمیت خداشناسی و خداپرستی برای بشر روشن می‌گردد. مثلاً زارع زمین را آماده می‌کند، تخم می‌پاشد، کود می‌دهد، آبیاری می‌کند، توجه می‌نماید اما با تمام این احوال به حصول نتیجه اطمینان ندارد و چشمش به خواست غیبی یعنی مشیت الهی است. طبیب یک بیمار را معاینه می‌کند، دارو می‌دهد، توجه می‌کند با تمام این احوال توسل و انتظارش از خداست چنان که یک مثل فرانسوی می‌گوید: «پزشک نسخه می‌دهد ولی خداوند شفا می‌بخشد». این است حقیقت توسل و اهمیت خداشناسی.

سؤال: بالاخره روشن فرمایید و چند نسخه هم از ورقه‌هایی که اشخاص خود را معرفی نمایند بفرستید ببینیم چه می‌شود. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته ـ حاج شیخ موسی محدث.

جواب: در خاتمه امید است مشکلات آن برادر دانشمند ارجمند کاملاً رفع شده باشد. وقتی مبنا و مبدأ و باطن یک مطلب روشن و آشکار شد تمام جوانب آن به خوبی حل می‌شود و اشکالات روشن خواهد گردید. ضمناً از آن برادر بزرگوار روحانی و عالم جلیل‌القدر برای همکاری با وحدت نوین جهانی تشکر می‌کند و همان طور که خواسته‌اید تعدادی از اوراق همگامی با وحدت تقدیم شد. امید است روشنفکران و علاقمندان بیشتری به این ایده‌آل بزرگ بپیوندند. سعادت و توفیق آن برادر بزرگ و عالم را از خداوند قادر متعال خواهان است.