برادر وحدتی دانشمند و محقق بزرگوار و عالیقدر سرهنگ نورالدین مدرسی چهاردهی

گلهای راهنمایی جلد دوم گلچینی از نظرات همگامان وحدت نوین جهانی در ایران و در جهان

سرهنگ نورالدین مدرسی چهاردهی نامۀ زیر را ارسال فرموده‌اند: 19/4/49 استاد فرزانه گرانمایه جناب آقای دولتشاهی با ابراز عرض ادب از جهت استحضار خاطر عاطر جنابعالی به عرض می‌رساند: این ناچیز در سفر کرمانشاه توفیق رفیقم گردید که با آقای ریاضی آشنا شده و بالنتیجه با افکار عالیه و پاک وحدتی برخورد نمودم و گمشدۀ زحمات سی و پنج سالۀ خود را در راه تحقیق ادیان یافتم و به سرچشمۀ راستی و درستی دسترسی پیدا کردم. مقاله‌ای که به عنوان آقای ریاضی نوشته و رونوشت آن را به حضور عالی تقدیم داشته‌اند به خامۀ ناچیز بوده و مورد تأییدم می‌باشد. امید است عنایات خداوندی مرا در اشاعۀ این مکتب مقدس یاری دهد و اگر مورد پسند قرار گرفت که چاپ فرمایید موجب مباهاتم خواهد بود. با تقدیم احترام 10/7/49 سرهنگ نورالدین مدرسی چهاردهی نامۀ دیگری از این رادمرد وحدتی بزرگوار واصل گردیده که عیناً به چاپ می‌رسد: دانشمند گرانمایه پاک‌نهاد نیک‌فرجام جناب آقای حشمت‌السلطان دولتشاهی رهبر و مؤسس جمعیت وحدت نوین جهانی. تا آفتاب باشد بر تو سلام بادا، تا شب به روز آید روزت به کام بادا یکی از روشندلان جهان که قبل از اعلام وحدت نوین جهانی از حلقوم پاک آن فرزانه بیرون تراود با بیانی رسا و جامع در یکی از آثار قلمی خود اظهار داشته کیوان قزوینی است که از خاک پاک ایران برخاسته و در سال 1317 شمسی دیده از جهان مادی فروبست. کیوان قزوینی از نوابغ جهان بشریت است که در تاریخ رجال علم و دین در اقطار گیتی و در ازمنه مختلف مانند او کمتر دیده و یا شنیده شده است. شرح حالش نیز بس شگفت و در فن وعظ و خطابه نظیر نداشته و در نویسندگی هم ممتاز بوده است و در تحقیق ادیان و سلاسل تصوف بی‌بدیل و طول و عرض فرق ادیان و تصوف را با نوک مژگان رفته است و در هر مقوله که وارد بحث شده خواننده را به نحو اتم بی‌نیاز می‌سازد و از سعۀ معلومات خود انسان را به تعجب وامی‌دارد. کیوان قزوینی در سن بیست سالگی در قزوین سطح و اندکی درس خارج را دیده و بعد به تهران عزیمت و به فرا گرفتن فلسفه پرداخت و بالنتیجه گرایش بس شدید به تصوف پیدا نمود. در کتاب استوارش می‌نویسد: صوفی باید نهنگ حوصله پیل طاقت پشه پرواز باشد تو گویی وصف خویش را توصیف کرده است. پس از ورود در سلاسل تصوف و تحمل ریاضات طاقت‌فرسا دور از باور عموم از طرف صفی‌علیشاه به درجۀ ارشاد نائل گردید و از جهت تأمین معیشت به منبر می‌رفت و چون در وعظ دستی قوی داشت در این فن بلندآوازه گردید سپس برای تکمیل علوم انسانی و نیل به مقام اجتهاد به نجف اشرف حرکت نمود و پس از دریافت مقام اجتهاد از اخباری و اصولی به بیدخت رفته و ارادت ملاسلطان گنابادی را گردن نهاد و بعد به سیاحت ممالک اسلامی پرداخت و از طرف نورعلیشاه گنابادی به مقام ارشاد منصوب گردید و بعد از هفده سال ریاست بارقه الهی او را از دام‌های فریب که همسایه داعیه خدایی بود رهایی بخشید و به گوشۀ عزلت پناه برد و چکیده هفتاد سال زحمات و تلاش‌های شبانه‌روزی علمی و دینی و تجربیات ارزنده‌ای که اندوخته بود به زبان ساده به رشتۀ قلم درآورد و در این زمان یکی از اقطاب به دشمنی‌های ناجوانمردانه بر علیه او اقدام کرد از جمله سه مرتبه کیوان را مسموم نمود ولی ارادۀ یزدان او را از گزندها مصون داشت تا فرصت آن یابد که آثارش کمک به پژوهندگان راه حق و حقیقت گردد. کیوان در کتاب میوه زندگانی که پنجاه فریده است در فریده 29 تحت عنوان: «در حصر اساس ادیان به یک شعبه» از صفحه 144 با برنامه وحدت هماهنگی خود را نشان داده است. ضمناً کتابی در دو مجلد به نام اختلافیه تدوین نموده است مبنی بر اینکه آیا اختلاف از بین خواهد رفت یا خیر و طریق رفع اختلاف چگونه است. با بیانی رسا و مبسوط شرح داده است اینک عین مقاله فریده 29 را از نظر موشکاف خوانندۀ روشندل بیداردل می‌گذراند. آغاز سخن به نام یزدان / تا نیک رسد سخن به پایان نقل از کتاب میوه زندگانی تألیف عباس کیوان قزوینی تلخیص فریده 29 (در حصر اساس ادیان به یک شعبه) به قلم کیوان. خوب است دانشمندان بی‌ادعا همت و مدعیان بی‌دانش فتوت نموده اساس دیانت را به شعبه اسلام ختم نمایند و نگذارند که از ریشه روحانی شاخ دیگری رسته تنومند شود به این قسم که دست عموم بشر را به کار و خیالشان را به حقایق مشغول نمایند. نهال خداپرستی را از چشمۀ توحید آب دهند و اعتقاد بشر را یکرو و یکسو متوجه به غیب نمایند که بزرگی خدا و کارهای بزرگ پرحکمتش هماره در همه جلوه‌گر و دل‌ها پر از ستایش و زبان‌ها پر از نیایش او باشد. با قوای بدنی خدمت به یکدیگر نموده با قوای دماغی در عرفان او و صفات و افعال عادلانه و حکیمانه او کوشند و با هم که مظاهر اویند به دل پاک بجوشند. و از دشمنی دینی دست بکشند. چرا باید به دست خود خود را بکشند و سوزن بر بیضه آدمیت زنند. غرض آن است که تعدد ادیان مایه جنگ عمومی و کشتار بشر نشود. محض تعدد بی‌مفسده بد نیست (در سری نیست که سری ز خدا نیست) اما به جان هم نیفتند و نفی دیگران را دلیل اثبات خود نکنند که هر که نفی غیر کند نفی خود هم کرده زیرا خدا و جهت غیب مشترک میان همه است: الرحمن علی‌العرش استوی. مهربانی خدا به همه یکسان است با شخص مخصوصی خویشی ندارد پدر همه اوست خویش ندارد که فرزندانش با هم بجنگند به نام حمایت پدر او تمام قدرت است حامی نمی‌خواهد ما را به حمایت پدرانۀ او درآمدن باید، نه حمایت او کردن آنگاه برای آسایش اجتماع بشر نظر به احکام الهیه بیندازند از سه راه معارف و فلسفه و سیاست هر حکیمی که از این سه نافع غیر مضر است آن را به موقع اجرا گذارند و عمل کنند بی‌اختلاف و در عبادات خاصه مردم را به حال خود گذراند تا هر کس به هر دین که راستی اعتقاد دارد خدا را عبادت کند به شرط آنکه غیر را به دین خودش دعوت و اجبار نکند و دشمنی ننمایند. آن کسی که به دینی معتقد شد باید به همان رفتار مجدانه کند. شرف جامعه است که افراد جامعه خداشناس باشند و خدا را چنان بزرگ بدانند که هر کس به هر قبیله ‌رو و به هر آئینی خو کند رو به او کرده و خوی او گرفته باشد اهل مرکز از هر راه بروند ولو غیرمستقیم آخر به محیط می‌رسند دیر یا زود لنگان و دوندگان خوابیده و روندگان آخر به هم می‌رسند قافله‌سالار از همه باخبر و همه را در نظر دارد هیچ وامانده‌ای را نمی‌گذارد که جا بماند. فرض خود و قرض خود می‌داند جمع‌آوری را (جمعناکم والاولین) کلمه استرجاع (انالله و انا الیه راجعون) به این معنی است که کسی نمی‌ماند که به خدا نرسد پس هر کس غم خود را بخورد نه غم دیگران را (که خواجه خود روش بنده‌پروری داند). کیوان قزوینی از دانشمندان بنام و از وعاظ مشهور قرن اخیر است. اهم کتب چاپ شده کیوان از این قرار است:

1. کیوان نامه

2. استوار

3. رازگشا

4. بهین سخن

5. تفسیر کیوان

ضمناً کیوان کتابی به نام اختلافیه در دو جلد تألیف نموده است که مجلداتی آن در 12 صفحه تحت عنوان (آیا ممکن است که همۀ بشر به اتفاق بر یک رأی نمایند چه مادی و چه معنوی) به حلیه طبع درآمده است. ما به خوانندگان ارجمند وعده می‌دهیم که در مجلدات آتی کتاب‌های گل‌ها قسمتی از مباحث ارزندۀ کتاب اختلافیه را جهت روشن شدن اذهان روشندلان به چاپ رسانیده تا واقف گردند که دانشمندان بی‌غرض با مکتب وحدت نوین جهانی هم‌آهنگ بوده و این نظریه روشن آخرین و عالیترین اندیشه تابناک خردمندان برای هدایت جوامع بشری است. *** خواننده عزیز همان طور که برادر وحدتی دانشمند سرهنگ نورالدین مدرسی چهاردهی طی مقاله تاریخچه وحدت ادیان که در صفحۀ 340 این کتاب چاپ شده اظهار نموده و در مقالۀ نقل شده از کتاب میوۀ زندگانی به قلم مرحوم ملاعباسعلی کیوان قزوینی واعظ دانشمند نیز ذکر گردیده کلیه دانشمندان خداپرست و بی‌غرض جهان حتی حکما و فلاسفۀ گذشته امثال افلاطون یونانی آرزوی وحدت ادیان و صلح جهان و تشکیل مدینۀ فاضله را در سر پرورانیده و به زبان‌های گوناگون در آثار خود اشاره کرده‌اند ولی تاکنون هیچ یک موفق به اجرای نیات خیر خود نشده‌اند تا این که به خواست و مشیت یزدان مقتدر مهربان وحدت نوین جهانی آرزوی خداپرستان روشنفکر و دانشمندان جهان را جامۀ عمل پوشانیده است و از خداپرستان جهان دعوت نموده که روی کلمۀ واحد خداشناسی دست اتحاد و اتفاق به یکدیگر دهند.