50- دهم- حس الهام

مکانیسم آفرینش دسته دوم - حواس پنهان
حس الهام - اولیا و انبیا به امر و مشیت الهی از این حس استفاده می کنند. در عکس بالا از راست به چپ چهار پیامبر: اشعیا، ارمیا، حزقیال و دانیال نبی را در کلیسای سانت جورج آنجلیکان کاتیدرال در غرب استرالیا مشاهده می کنید.

اثر آن اطلاع از چیزی است که خارج از وجود شخص به او می‌رسد.

اغلب اختراعات به وسیله این حس انجام می‌شود.

حس الهام در مردم کم و بیش عمل می‌کند.

علامت آن این است که مطلبی را می‌یابند و می‌گویند به فکرم آمد. اینها همه علامت الهام است.

باید این حس در همه ورزیده شود تا حقایق عالی بر آنها بتابد.

اشخاص کر که همه چیز را به وسیله اشاره می‌فهمند از حس الهام خود کمک می‌گیرند.

مثال الهام: در یک محفلی شخصی را می‌بینید و علاقه به او پیدا می‌کنید. او هم بدون اینکه اظهاری کرده باشد به شما علاقه ‌مند می‌شود. این خاصیت تلپاتی و انتقال فکر است که جزء الهام می‌باشد و یک رابطه روحی است که علاقه را یک طرف فرستاده و طرف دیگر قبول کرده است بدون اینکه با هم صحبتی کنند. سابقاً این امر را رابطه ارواح می‌دانستند و به استناد : الارواح جنود مجنده (روان ها ارتش های دسته‌دسته هستند) آشنائی در این عالم را به علت آشنائی سابق روحی می‌پنداشتند ولی حقیقت این است که اینطور رابطه بین ارواح برقرار می‌شود.

خصوصاً این موضوع در ملاقات بین ذکور و اناث (که دو قطب مقابل هستند) بیشتر صدق می‌کند.

فرق بین الهام و تفکر این است که در مورد تفکر موضوعی را دنبال می‌کنند تا به نیروی حس تفکر آن را دریابند در صورتی که الهام خود به خود و بغتتاً مطلبی را در فکر القاء می‌کند و ای بسا مدتها دنبال چیزی جستجو کرده تفکر نموده و نتیجه نگرفته اما در یک لحظه آن را بدون تفکر در می‌یابد که در اصطلاح گویند به فکرم رسید.

این چیست؟ آیا غیر از الهام است؟

این جز نمونه ناچیزی نیست. اگر حس الهام را ورزش دهند نتایج درخشان خواهند گرفت.

چنانکه در حس تفکر و حس حافظه گفتم علم بر سه نوع است: اکتسابی ـ استنباطی و لدنی. علم لدنی محتاج تحصیل و قیاس و استقرا نیست و مربوط به حس الهام است مثل اینکه اشخاصی هستند که بدون تحصیل اختراعاتی کرده یا کشفیات و مطالب علمی بزرگ آورده‌اند. این عمل را در اصطلاح نبوغ بشر خوانند.

اولیاء و انبیاء به امر و مشیت الهی از این حس استفاده می‌کنند.

عقیده به دین دو ریشه دارد یکی فایده جامعه و دیگر فایده فردی.     هانری برگسون

انسان از ادوار اولیه احساس زیبائی و سحر حیات را کرده و معتقد بود.     ماکس مولر

ابن‌سینا می‌گوید بعضی مردم تنها اهل فکر و اصحاب فکرتند، بعضی دیگر به جای فکر از حدس و الهام استفاده می‌کنند و بعضی دیگر تمام علمشان حدس و الهام است و آنها پیامبرانند.   

فارابیعلم فلاسفه را از این سنخ علم محکمتر و راسخ‌تر و دورتر از خیال می‌داند

به عقیده ریبو (Ribot) تمام خاطره‌ها در مغز باقی می‌ماند.

به عقیده برگسون خاطره‌ها غیر مادی هستند و در وجدان مغفول وارد می‌شوند.

به عقیده هوفدینگ (Hoffding) حافظه را باید حادثه معرف النفسی اصلی دانست.

روح همانا حافظه است.    سن اگوستن

ابن رشد می‌گوید : فلسفه نوعی از وحی و الهام عقل فعال است.

حس دینی همان الهام با کشفی است که رابطه بین انسانها و قوه خلقت است که جنبش حیات بخش نامیده می‌شود.     برگسون

من معتقدم به زودی قسمت مهمی از تلپاتی در ردیف حقایق قرار می‌گیرد.    ویلیام ماک دوگال

اگر در صدد انکار تلپاتی برآئیم در مقابل تظاهر زیادی که در این باره ظهور می‌کند سرگردان خواهیم بود.   دکتر ت. و. میچل

اوپتون سنکلر عالم مادی عمل تلپاتی را با زنش انجام می‌داد و در١٩٠ تجربه ٢٣ تجربه را با موفقیت کامل طی نمود.

هیرون پادشاه سیراکوز دستور داده بود تاجی از طلا و نقره برایش بسازند. وقتی تاج حاضر شد شاه مشکوک گردید که عیار طلا شاید کمتر از میزان مقرر باشد و راهی برای فهمیدن آن نبود زیرا نمی‌توانستند تاج را که خیلی ظریف ساخته شده بود خراب کنند.

موضوع را به ارشمیدس دانشمند مشهور رجوع کرد. او مدتها در پی کشف راهی بود که این معما را حل کند ولی موفق نشد. روزی در خزینه حمام ملاحظه کرد که وزن بدن در میان آب کسر می‌شود. فوراً برقی به کله‌اش زد و راه یافتن معما را پیدا کرد و قانون فشار آب را به نسبت هم وزن آب تغییر داده شده توسط اجسام یافت و از شدت خوشحالی لخت از حمام بیرون دویده و فریاد می‌زد: یافتم یافتم. آیا این جز الهام چیزی هست؟

در این کادر نظرات و عقاید ادیان و فلاسفه و دانشمندان دیگر را مشاهده فرمایید.