دین هندو

دینامیسم آفرینش شرح مختصری از ادیان بزرگ جهان

دین هندو یا هندوئیسم Hinduism مجموعه عقاید و افکار و آداب دینی است که هندوان پیروی می‌کنند و خودشان دین خویش را «سانتاها ـ دهارما Sanatana Dharma یعنی دین ابدی» می‌نامند. دهارما یعنی چیزی که به هم پیوسته و متحد است و دارای تمامیت فردی و متصل با جامعه و عالم است. در نظر آن ها هرگونه تکاپو در زمینه علم و ادبیات و هر نوع خدمات اجتماعی و فعالیت‌های هنری و ادبی و غیره خواه در خلوت فرد و یا در اجتماع جزء تکالیف و وظایف دینی بشمار می‌رود.

دین هندو در هندوستان به وجود نیامد بلکه مربوط به قوم آریائی است که سابقاً در آسیای مرکزی و هندوستان پخش بوده‌اند. تاریخ این دین بطور صحیح مضبوط نیست و آن‌ را بین 2000 تا 7000 سال قبل از میلاد می‌دانند. بین برخی از ادبیات یونانی مانند آثار هومر و برخی کتب هندو مانند رامایانا و ماهابهاراتا شباهتی دیده می‌شود.
کشف ادبیات وسیع مذهب هندو توسط اروپاییان در قرن گذشته به‌وسیله دانشمندانی مانند پرفسور ماکس مولر به عمل آمد. شخص اخیر با کمک عده‌ای از دوستان خود کتاب های مقدس ادیان مشرق زمین را به انگلیسی ترجمه و چاپ کردند.

کتب مقدس هندوان را می‌توان به پنج طبقه تقسیم نمود. 1- شروتی یا سروتی یعنی تعلیماتی که از منابع الهی شنیده شده و عبارت از چهار کتاب ودا می‌باشد (ودا به معنی دانستنی است) 2- اسمریتیس یعنی تعلیمات تذکر داده شده که اصل آن عبارت است از چهار اسمریتیس و مانو اسمریتیس یا قانون مانو. 3- شادوارشانا یعنی شش طریق مشاهده عالم یا شش روش فلسفی. مهمترین آن ها فلسفه ودانتا است. 4- اشعار حماسی رامایانا و ماهابهاراتا که قسمت اخیر مهمترین فلسفه هندوان را شامل است و مهمترین آن ها بهاگاوادیا بهگوت‌ گیتا است که به معنی سرود آسمانی می‌باشد و آن‌ را انجیل هندوان می‌خوانند. 5- ایتی‌هاسایا تاریخ شامل پورانا سرگذشت وقایع قدیم در طی قرون روحانیون تفاسیری بدان افزوده‌اند.

پدید آورندگان دین هندو معلوم نیستند. پیشرفت‌های آن بدون کمک سلاطین و یا شمشیر بوده است. دین هندو جنبه مدارا و سازش و تسامح دارد و چندان مخالفتی با سایر ادیان نمی‌کند. به این لحاظ ادیان زرتشت و اسلام و یهود و عیسویت توانسته‌اند در کشور هند پیروان زیادی پیدا کنند مخصوصاً دین اسلام که دومین اکثریت دینی هند بشمار می‌رود. علت اختلافات و مبارزات بین هندوان و مسلمین در قرن اخیر بیشتر از طبقه جهال هندوان بوده و آن هم به خاطر کشتار گاو و حیوانات مقدس که هندوان از بین بردن آن ها را به‌منظور تغذیه جایز نمی‌دانند صورت گرفته است.
در داخل دین هندو تغییرات و تجددهای زیاد صورت گرفته کما این که در قرن چهاردهم میلادی سه نفر به نام راماناندا و کبیر و ناناک دین سیک یا سیخ را تأسیس نمودند که منظورشان وفق دادن تعالیم اسلامی با تعالیم هندو بود. کوشش امپراطور بزرگ اکبر شاه (1556-1605) برای تأسیس یک دین جهانی و استقرار آن در سراسر هند خود نشانی از آمادگی این شبه قاره برای قبول تعلیمات جدید است. همین وضع امروز هم ادامه دارد. به‌عقیده هندوان دین منحصر به تشریفات و عقاید نیست بلکه راه زندگی با توازن با عقل و حقیقت است. آن ها معتقدند که حقیقت نمی‌تواند یک باره و به طور قطع معین شود بلکه یک ظهور تدریجی و تکمیلی است.

به عقیده هندوان تعلیمات هندو از وحی الهی یا (ودا) ناشی است و به عقیده سوامی و یوکاناندا (1862-1902) که از روحانیون بزرگ آن ها است وداها بدون آغاز و انجامند و منظور از ودا کتاب معینی نیست بلکه گنج‌های روحی و معنوی است که در طی قرون متمادی توسط افراد روشن کشف و نوشته شده است. همان طور که گفته شد ودا به معنی دانستنی است.
خلاصه عقاید دین هندو از این قرار است:

1) ـ براهمان یا خدا بینهایت است و نمی‌توان او را در الفاظ محدود کرد. اگر می‌گوئید خدا محبت است ـ خدا ترحم است ـ خدا شفقت است ـ خدا علم است هندو می‌گوید نه خدا بیش از محبت است بیش از علم است و بیش از هر چیزی است که بگوئید. به این لحاظ است که در مباحثات عقلای این دین با شاگردان کلمه «نتی ـ نتی» زیاد دیده می‌شود که معنی آن «نه چنین است» می‌باشد یعنی به هیچ بیان و تفسیر قانع نمی‌شود.
با این احوال که خدا را نتوان وصف کرد سه صفت عمده بدان می‌توان داد: اول «سات» یعنی وجود عالی حقیقت. دوم «چیت» یعنی عقل عالی و برتر. سوم ـ «آناندا» یعنی رحمت عالیه و برتر.

2) ـ با در نظر گرفتن آن سه وصف الهی سه راه برای رسیدن به‌خدا هست. الف ـ کارمامارگا یعنی راه عمل و خدمات اجتماعی. دوم ـ جنانامارگا یا راه علم و عقل ـ سوم بهاکتی مارگا یا راه عبادت و بندگی، هر کسی می‌تواند یکی از این سه راه را به عنوان مهمترین سرمشق و رهبر خود برگزیند.

3) برای موفقیت در سه راه بالا بشر دو راه دارد که از لحاظ جبر و اختیار فرق می‌کند. یکی اینکه در اثر تناسخ و زندگی‌های گذشته روح با بدن فعلی که در اختیار دارد مجبور است یکی از راه ها را که برای تصفیه‌اش مناسب است عمل کند و دیگر لطف الهی است که روح را از محیط و وضع و مرتبه فعلی خود ارتقاء داده و او را به اختیار مراتب عالیه ترقی توفیق می‌دهد. نظریه تناسخ مبنی بر اصل «کارما» Karma می‌باشد که معنی آن این است «هرچه بکاری میدروی».

4) ـ آزاد شدن از دوران های متوالی به‌دنیا آمدن مجدد روح یا تناسخ که آن‌ را «موکشا» یا «رهایی از قید» می‌گویند که بزرگترین هدف زندگانی بشر است. چگونه به این هدف نائل می‌توان شد؟
به‌وسیله انجام (دهارما) یعنی تکالیفی که از جهات مختلف زندگی بشری بر دوش افراد قرار دارد. همه افراد بشر مکلفند در راه اعمال تولید ثروت (آرتا) و در انجام خواهش های نفس (کاما) اقدام کنند مگر طایفه (سانیازیس) یعنی کسانی که قید دنیا و شهوت و شیطان را زده‌اند.

5) فعالیت و تکالیف (دهارما) در زندگی بشر نسبت به مراحل مختلف آن فرق می‌کند. زندگی هر فرد به چهار قسمت می‌شود: الف ـ زندگی مجرد و تحصیلی. دوم ـ زندگی زناشویی و خانوادگی ـ سوم ـ زندگی نیمه اعتکاف و کناره‌گیری ـ چهارم زندگی اعتکاف و کناره‌گیری. این مراحل را که «آشرام» می‌نامند از هم جدا کرده برای هر کدام وظائفی تعیین نموده‌اند.

6) وظیفه فرد در جامعه تحت چهار وارنا یا جمعیت انجام می‌شود که معمولاً آن‌ را به عنوان اختلاف و تعیین طبقات یا کاست caste تعبیر کرده‌اند. در جامعه چهار گروه از این قبیل یافته می‌شود:
الف ـ براهمان ها یا معلمین دین و روحانیون ب ـ کشاتریا یعنی جنگجویان و زمامداران و اداریان ج ـ وایشیا یا تجار و کشاورزان د ـ شودرا یا سودرا یعنی خدمه. در بادی امر عضویت هر طبقه بستگی به استعداد انجام عمل آن طبقه را داشت ولی در طی قرون از وضع خود منحرف شده صورت وراثت به خود گرفت.