مثال دیگر

دینامیسم آفرینش بیان سی ام - آیا موضوع عود ارواح حقیقت دارد؟

ماهیانی در دریا هستند و از مقداری از آب آن دریا استفاده می‌کنند و بعداً که آن ماهی‌ها تحول پیدا کردند جسم آن ها تبدیل می‌شود و همان آب مورد استفاده اجسام دیگر واقع می‌گردد و به همین طریق پیوسته در بدن تعدادی بیشمار اجسام تغییر می‌کند ولی نمی‌توان نشان داد که همان آب معینی که در بدن فلان ماهی بود اکنون به تمامه در ماهی دیگر تجلی کرده است.

هوا نیز چنین است. هر موجودی در این هوا به وجود آید از آن استفاده می‌برد بدون این که بتوان گفت که کلیه این هوائی که امروز مورد استفاده یک موجود بود بعد از او به طور کامل و دربست مورد استفاده شخص دیگر خواهد شد. روح هم همین طور است و بارها در طی عمر ابدیت مورد استفاده اجسام گوناگون خواهد شد ولی نه اشخاص معین بلکه هر قسمت از آن سهم جسمی خواهد گردید و همه در هم مخلوط هستند و بالاخره همگی یکی می‌باشند. مگر وحدت غیر از این است؟
این است حقیقت عود ارواح و کیفیت بازگشت روح با بدان مختلف.

در قرآن مجید کتاب دینی ما مسلمانان فرموده است: انالله و انا الیه راجعون ـ یعنی روح که از امر پروردگار است به قدر ظرفیت هر بشر با هر جسمی داخل شد. بعد از تحول جسم به خودش مراجعت و عود کرد و بار دیگر که ضمن تحول ظرفی درست شد و برقرار گردید از امر لایتناهی پروردگار به قدر ظرفیت بر او خواهد تابید و باز به سوی یزدان برگشت خواهد نمود و این ترتیب هم چنان ادامه دارد مانند جریان خورشید و ماهی که در بالا به عنوان مثال ذکر گردید.

انسان از نبات و نبات از انسان استفاده می‌کنند و همه موجودات از یکدیگر بهره می‌برند

در مورد تناسخ آن چه تاکنون گفته شد نسبت به‌ روح بود. وضع جسمی نیز همین حال را دارد. پس از مرگ یا تحول هر جسم سلول‌ها و یاخته‌‌ها و میکروب ها و ذرات و اتم‌های آن تجزیه شده و مورد استفاده اجسام دیگر واقع می‌شود. اما وضع چنین نیست که تمام سلول‌های یک بدنی که مرد دربست، و کامل در جسم یک فرد دیگر برود بلکه ذرات آن پراکنده شده و به طور پراکنده مورد استفاده اجسام بیشماری واقع خواهد گردید.

مثلا قسمتی از آن به‌صورت کود یا مواد شیمیایی ضمیمه نبات می‌شود و این نبات را حیوانی می‌خورد و این حیوان را انسانی خواهد خورد و قسمت ناچیزی از بدن آن شخص ضمیمه این فرد گردید. همین طور بدن خود این شخص بعدها در بدن های دیگر خواهد رفت و به طور خلاصه می‌گویم که مواد بدن هر کسی مورد استفاده هزاران و میلیون ها اجسام دیگر اعم از انسان، نبات، حیوان، جماد قرار می‌گیرد. به این ترتیب همه داخل یکدیگر می شوند همه به یکدیگر مبدل می‌گردند هر کسی انرژی دیگران می‌شود و دیگران انرژی او می‌گردند. همه مورد استفاده هم می‌شود و آکل و مأکول در واقع به همین معنی است و وحدت هم همین را ایجاب می‌کند و عالم وحدت چنین است. پس عود اجسام هم به آن ترتیب که قائلین به تناسخ می‌گویند نیست بلکه به این‌ صورت است که گفته شد.

حال نکته دیگر هم بگویم ـ حتی انسان در دوران عمر خود سلول‌ها و ترکیباتش ثابت نمی‌ماند و چنین نیست که از ابتدای طفولیت تا هنگام مرگ اجزاء بدن انسان ثابت بماند. بلکه دائماً سلول‌ها و یاخته‌‌ها در تغییر و تحولند و عوض می‌شوند. اجزاء قدیمی که کار خود را تمام کرده و وظیفه‌شان را انجام داده‌‌اند و به اصطلاح پیر و غیرقابل استفاده شده‌اند می‌روند و اجزاء جدید می‌آیند. این عمل که در اصطلاح بیولوژی بدل مایتحلل یعنی جبران آن چه از دست رفته نامیده می‌شود به‌وسیله غذاها، سبزیجات، میوه‌‌ها و گوشت ها و مایعات و تنفس هوا صورت می‌گیرد که بدین وسیله دائماً اتم‌ها و ذرات جدیدی وارد بدن انسان می‌شود و به‌وسیله مدفوعات، عرق، تنفس، چرک و کثافات از بدن خارج می‌گردد.

با تمام این احوال قالب و اسکلت انسان تقریباً به یک حال می‌ماند ولی خمیره‌‌ای که در قالب کار می‌کند یعنی یاخته و سلول‌های بدن در حال ترقی و حول و تحویل است. این مطلب بسیار ساده و عادی است و منحصر به بدن نیست. در یک اتومبیل هم همین طور است. ذرات و اتم‌های فرسوده بنزین دفع می‌شود و اتم‌ها و ذرات بنزین و روغن تازه به‌کار می‌افتد ولی اسکلت اتومبیل همان است هر چند در طی سالیان متمادی رنگ آن عوض شود یا ضایعاتی در بدنه‌‌اش پدید آید.