پرستش قوا و مظاهر

دینامیسم آفرینش بیان هفدهم - قدرت بالغه یزدان اشتباه پیشینیان در موضوع خداشناسی

سپس فلاسفه و متفکرین درصدد افتادند بفهمند که نیروی زندگی بشر از کجا تأمین می‌شود. در اثر تفکر و بررسی و مطالعه دسته‌ای از آنها آفتاب را مبنای حیات دانسته و گفتند مایۀ زندگی ما از آفتاب است چون او نور می‌دهد و تاریکی را که بسیار بد است برطرف می‌سازد. سپس خود تاریکی را که از آن وحشت داشته خدای ظلمت نامیدند که بعداً به اهریمن مبدل شد و آفتاب را خدای روشنایی دانستند و آفتاب‌پرست شدند. دستۀ دیگر این طور تشخیص دادند که زندگی آنها به وسیلۀ گاو و گوساله و این طور چیزها تأمین می‌شود. پس گاو را مقدس و رب‌النوع دانستند و به او کرنش کردند. عدۀ دیگر حیوانات موذی را که موجب هراس و وحشت آنها بود از ترس پرستیدند و همچنین الی آخر.

البته در میان آنها فردی که قوای فکری او بر سایرین غلبه داشت پیدا می‌شد و این مطالب را خودش با تفکر حل می‌کرد و به سایر افراد قوم خود پیشنهاد می‌نمود و آنها می‌پذیرفتند.
این بود جریان ابتدایی پرستش.