قدر خود بشناس

آیا قدر خویشتن را میدانی و اطلاع داری که چقدر در عالم خلقت زیبا و بدون نقص هستی؟ آیا میدانی که همین خواص کامل خلقتی تو است که مرا آنقدر به تو شیفته نموده و دل مرا این طور به یغما برده است؟ حال توجه تو را به این حقیقت جلب میکنم که این زیبایی و کمال خلقت را تو خود برای خویش نساختهای بلکه عطیهای است که به تو تفویض کردهاند و شکر این نعمت در آن است که این خصوصیت را موجب غرور خود نسازی بلکه همیشه این حقیقت را نصبالعین قرار دهی که هر فردی از بشر به این عالم میآید برای انجام وظیفهای است که بر عهدۀ او گذارده شده و مثل قطعهای از ماشین جامعه است که باید تکلیف خود را در حدود استعداد خویش به جای آورد و برای انجام وظیفه لوازم و وسائل کامل به او دادهاند و به شکرانۀ این وسیله باید تا آنجا که بتواند در راه بشریت خدمت کند.
چون این نعمات از منبع وحدت به او داده شده وظیفه دارد که در راه وحدت خادم باشد و خود را به آن متصل و پیوند نماید تا با همکاری سایر افرادی که به همین منظور به دنیا آمدهاند خدماتی به جهان انجام دهد. خدمت در راه گردش چرخهای جهان، در راه شکفتگی و زیبایی جهان، در راه رفاه مخلوقات، در طریق سعادت بشر، در راه مسرت و شادمانی و تسهیل شرایط حیات. این است وظیفه انسانیت و این است شکرانه نعماتی که در راه زندگی به اختیار تو گذاردهاند.
این علاقهای که من به تو پیدا کردهام نه به تو بلکه به سازنده و پدیدآورندۀ تو است. در حقیقت دل مرا او برده و اوست که مرا فریفته. آن کسی که چنین آیتی ساخته و چنین گلی پرداخته و چنین رنگآمیزی کرده است. حقیقت این است. فتبارک الله احسن الخالقین.