برای روشنایی ذهن
برای موشکافی در مطلب بالا می‌گویم: هنگامی که گفته شود همه چیز روح دارد چون افکار و دانسته‌های قبلی اکثر اشخاص این طور بوده که روح منحصر به بشر یا حیوان است باورکردن حقیقت در نظر برخی کسانی شاید ثقیل آید. مثلاً وقتی می‌گویم آب روح دارد و با روح حرکت می‌کند کسی که می‌خواهد ایراد کند متوجه این می‌شود که حرکت آب به علت سرازیری و قوه جاذبه زمین است و برای آن که سخن مرا قبول نکند به خیال خود دلیل محکمی آورده و می‌گوید: «علت حرکت آب سرازیری است، اگر این طور نیست چرا سربالا حرکت نمی‌کند؟».
برادر عزیز، جواب خود را دریاب:
هرگاه با این حقیقت که بشر روح دارد موافق شده‌ای می‌پرسم چرا بشر که صاحب روح و حرکت است نمی‌تواند در هوا پرواز کند؟
مگر روح ندارد. مگر نیرو ندارد؟
اگر در جواب گویی: «برای این است که وسیله انجام پرواز در هوا را ندارد ولی وسیله راه رفتن در زمین را دارد.» من هم همین را می‌گویم. آب هم روح دارد ولی در حال میعان وسیله رفتن از سربالایی را ندارد بلکه وسیله جاری شدن در سراشیبی را دارد. وسیله هم که پیدا شد (مثل لوله‌کشی و امثال آن) سربالا هم می‌رود.
هرگاه بگویی این وسیله ازخودش نیست و نیروئی است که سرازیری زمین و قوه جاذبه قهراً به او داده است. من هم می‌گویم: نیروی راه رفتن بشر هم از خودش نیست، نیروئی است که وجود عضلات و دو پای متناسب و استخوان های معین به آن شکل مخصوص و قدرت و انرژی حاصله از آب و هوا و غذا و غیره در او قرارداده است.
این سخن را هم بشنوید: همان آبی که می‌فرمائید سربالایی نمی‌رود عرض می‌کنم که چرا سربالایی هم می‌رود و آن در موقعی است که بخار شده به‌صورت ابر به آسمان صعود می‌کند. و همان آبی که می‌گفتید روح ندارد و رو به بالا حرکت نمی‌کند اکنون می‌بینید که در بالا قرار گرفته و به‌صورت باران نزول اجلال می‌کند. پس مشاهده کردیدکه قدرت و روح و انرژی در همه چیز هست.
حالا که صحبت صعود شد می‌گویم بشر هم با وسیله مانند طیاره و موشک می‌تواند در هوا پرواز کند. پس هر دو دارای روح و انرژی و قدرت هستند ولی هر دو برای حرکت احتیاج به‌وسیله و اسباب دارند. آیا این بیان آشکار و روشن نیست که همه به رأی العین مشاهده می‌کنید؟
