اسرای بیشمار
یک فرد انسان در این اسارت تنها نیست بلکه صدها هزار تن، میلیونها تن، میلیاردها تن و بهتر بگویم همۀ عالم در این اسارت با او شریکند. پس اگر این اسارت هم بلیهای تلقی شود یک بلیۀ دستهجمعی است نه فردی، چنانکه گفتهاند (البلیه اذا عمت تابت) بلا وقتی که عمومی شود قابل تحمل است.
این که در شعر ابتدای کتاب کلمات هزار و صدهزار گفته شده اشاره به زیادی است والا اصلاً قابل شمارش نیست زیرا وقتی عالم را لایتناهی میدانیم موجودات آن هم لایتناهی هستند و چطور میتوان لایتناهی را شمرد؟