پیغمبران الهی
در هر زمان پیغمبری برای ارشاد مردم آمده است. زندگی آن مردم دستخوش خرابی بسیار بوده و جنایات به طور عادی جزء اعمال روزمره آنان بوده است لذا شخصی که از هر جهت سلامت و حواسش کامل و درست بوده است برای راهنمائی انتخاب شده و حد اعتدال را پیموده است. نه مثل حاکم جابر و نه مثل فقیر قاصر فکر میکرده بلکه حداکثر استفاده را از تفکر و تعقل میبرده و بهدیگران دستور لازم میداده است.
اغلب اشخاصی هستند که در نتیجه خرابی کالبد معتاد به تریاک یا مشروبات الکلی هستند در صورتی که فرزندان آنان که ظروف حواسشان رشد و نمو نموده و سلامتی داشتهاند هیچ گاه از اعمال پدرانشان پیروی نکرده بلکه مخالفت هم نمودهاند.
درست است که اعمال انسان بر حسب تقدیر و سرنوشت انجام می شود. لیکن اگر بنا بود بشر متوجه این نکته می شد که کارها را از روی زور و جبر بایستی به جا آورد در انجام آن اکراه می داشت. لذا برای اینکه بشر کار را بدون اکراه و از روی رغبت انجام دهد وضع طوری است که خیال می کند خودش آن کار را انجام داده و از روی اجبار نیست بلکه کاملا از روی اراده و اختیار است.