روح و حرکت
برای توضیح ناچارم مطلبی را که در بالا گفتهام بیشتر بشکافم: علت این که بشر سنگ را بی روح میداند و روح را به انسان یا موجودات جاندار منحصر میکند آن است که لازمه وجود روح را حرکت میپندارد.1
حد نصاب سرعت سیر حیوانات مختلفه که پس از مشاهدات دقیق به دست آمده است
میگویم فرضاً که حرکت نشانه وجود روح باشد همه چیز جهان دارای حرکت است و هیچ چیز نیست که فاقد حرکت باشد منتها حرکتها با هم تفاوت دارند.
حرکت یک پرنده سریعالسیر با یک انسان یا یک لاکپشت یا مورچه تفاوت بسیار دارد اما همه را حرکت نام می نهند. نبات هم نمو و رشد دارد. به قدر خود رو به بالا و پائین و اطراف حرکت میکند و دائماً شاخههایش در گردش است تا برگ های آن از آفتاب بهرهبرداری نمایند. هوا و بخار هم حرکت دارد. نور و برق و صوت هم به نحوی حرکت دارند. آب هم صاحب حرکت است منتها هریک از این حرکات نوع مخصوصی است.
سنگ هم حرکت دارد. مگر خرد نمیشود؟ قطعه قطعه و لاشه لاشه سپس خاک نمیگردد؟ آهن هم حرکت دارد. اگر آن را مدتی بگذارند کمکم ریزش میکند و آن ریزش که به نام زنگ خوردگی موسوم است حرکت آن است. به علاوه در گرما و سرما منبسط و منقبض میگردد. مگر انبساط و انقباض حرکت محسوب نمیشود؟ پس محرکی در این حرکت وجود داشت که همانا حرارت و برودت است.
کره زمین و تمام کرات دیگر همه حرکت دارند. در صورتی که حرکت را ملاک وجود روح بدانیم نباید فراموش کنیم که هرچیز صاحب روح است.
پانویس ها
- فراموش نکنید که قبلا گفتهایم روح با هر جسمی به اندازۀ استعداد همان جسم کار میکند. مؤلف