استعدادهای مغزی

گلهای راهنمایی جلد اول تمرین و ورزش در قوای مغزی
ظروف مغزی هر فرد بشر استعدادهای خاص در او به وجود آورده است. در اینجا دکتر وارد از دانشگاه هاروارد الکترودی برای معالجه سرطان مغزی در مغز بیمار قرار می‌دهد. به وسیله الکترود ناحیه احساس درد را از کار می‌اندازد.

چنان که در کتاب‌های دیگر مکرّراً گفته شد، در هنگام تولد دستگاه مغزی و ظروف حواس هر نوزادی به طرز معینی ساخته شده، ‌که متناسب با شغلی است‌که بعداً در جامعه متصدی ‌آن خواهد گردید، یعنی برخی استعدادها و قابلیت‌ها را بیشتر و برخی را کمتر دارد . هر شخصی در همان قسمت‌که مغزش قابلیت بهتر دارد ترقی خواهد کرد و شغل و مشی و روش زندگی وی همان موضوع خواهد بود.

در یک کلاس درس با اینکه معلم همه شاگردان یکی، نوع تعلیمات یکی و وسایل همه در یک سطح است ولی اطفال در فهم و درک و آموختن دروس استعدادهای مختلف دارند

البته ظروف حواس مانند آهنی1 نیست‌که پایدار و لایتغیر و غیر قابل رشد باشد، بلکه در اثر تمرین و ممارست قابلیت رشد و نمو دارد، منتها رشد آن به حد معین ظروف است و بیشتر از اندازه مقرّر نیست؛ مثلاًً کسی که در نقاشی استعداد ندارد، می‌تواند با تمرین و ممارست تا حدودی این استعداد را توسعه و پرورش دهد ولی قدرت او در این‌کار هرگز به اندازه کسی که مستعد این ‌کار است نخواهد رسید و کسی که استعداد بیشتر دارد اگر ورزش و تمرین کند ترقیات فوق‌العاده خواهد نمود.

یعنی هر کس بر حسب مقدر و سرنوشت، دستگاه مغزیش به هر اندازه ‌گنجایش داشته باشد به وسیله تمرین و پرورش به همان تناسب توسعه خواهد یافت. مثل اینکه یک شخصی‌که در اثر تربیت بدنی بازو و نیرویش قوی شود، همان شخص است و قیافه‌اش همان و اسکلت و قالب همان و سرنوشتش همان است‌ که بود، منتها در اثر تمرین و ورزش قویتر و نیرومندتر شده است.

مثال روشن دیگر این مطلب را در یک کلاس می‌توانیم ببینیم، با اینکه معلم همه یکی، نوع تعلیمات یکی، وسایل یکی و همه در یک سطح است ولی‌ اطفالی ‌که استعداد بیشتر دارند با جزیی تمرین ‌ترقی فوق‌العاده می‌کنند و آن ها که استعداد کمتر دارند اگر بکوشند بهتر می‌شوند، اما در حدود سرنوشت و مقدر و ظرفیت. آن ها هم با جدیت و کوشش در حدود مقدر و سرنوشت بهبودی پیدا می‌کنند و طبق استعداد خود پیشرفت می‌نمایند ولی پیشرفتشان مطابق آن‌کسی که در آن قسمت طبق سرشت و سرنوشت ظرفیت و استعداد بیشتر دارد نمی‌رسد . برای اینکه موضوع خوب روشن گردد مثالی میزنم:

در جامعه افراد مختلفی می‌بینیم که برخی کوتاه‌قد، برخی بلندقد، برخی وجیه و برخی زشت هستند. همان طور که وضع اندام اشخاص بر طبق سرنوشت تفاوت دارد مغز و استعداد آن ها نیز متفاوت است.

در جامعه افرادی‌ می‌بینیم دارای اندام‌های مختلف هستند یکی کوتاه است دیگری بلندقد است. یکی ‌کوچک‌اندام است و دیگری درشت و این امر سرنوشت و مقدر آن ها است‌که قابل تغییر نیست. یعنی یک فردکوتاه‌قد هرچه بکوشد نمی‌تواند خود را مثل یک فرد بلندقد بسازد و برعکس و یا یک فردکوچک‌اندام نمی‌تواند اندام خود را درشت سازد و سرنوشت آن ها همین است.

اما هریک از آن ها به وسیله تمرین بدنی و ورزش می‌توانند در حدود خود عضلات و نیرویشان را قوی سازند، بدون اینکه از لحاظ اندازه اندام به یکدیگر برسند یا شبیه هم شوند. هریک در حدّ خود ترقی‌ کرده و در اثر تمرین و جدیت و کوشش پیشرفت نموده، ولی از لحاظ اندام مثل دیگری نخواهد شد.

تمام امور جهان در هر رشته و هر قسمت به همین ترتیب است و سرنوشت و کوشش نیز مشمول همین قاعده است‌ که به طور مثال در بالا بیان گردید. این بود رمز تقدیر و سرنوشت وکار وکوشش و فعالیت.

پانویس ها

  1. البته عناصر آهنی در مغز هم هست ولی صلاحیت یک قطعه آهن را ندارد.