بیان هیجدهم - علت قائل شدن به خدایان متعدد

دینامیسم آفرینش

در طی ادوار عمر بشریت اشخاصی در تحت تاثیر الهام و تفکر مطالبی درباره الوهیت بر مغزشان تافته بود و این طور می‌پنداشتند که اعمال مختلفی که در عالم انجام می‌شود و قدرت هایی که در قسمت‌های مختلف این کره یا کرات یا عوامل دیگر جهانی به وقوع می‌پیوندد از ناحیه منابع گوناگون و مراکز قدرت های جداگانه است که هر کدام از آنها قادر به انجام کار معین هستند مانند ارباب انواع و میتولوژی‌ها1 و بت‌ها و مظاهر الوهیتی که ملل مختلفه یونان، مصر، کلده و آشور و سایر اقوام قائل بودند. از این رو معتقد به وجود خدایان و رب‌النوع‌های مختلف شده و به هر کدام از آنها کاری را نسبت دادند.

وقتی‌ که درست دقت کنیم این ها در توجیه فکری خود زیاد هم اشتباه نکرده و تا حدودی مطالبی را درک نموده‌اند ولی قدرت فکری آنها نمی‌توانسته جلوتر از این برود و منبع کلی تمام نیروها را که یزدان مقتدر بی‌همتا است کشف نماید. این ها تا حدی دانسته بودند که قوائی در عالم لایتناهی موجود است که هر کدام از آنها کاری معین انجام می‌دهد ولی این قوا را مستقل فرض کرده و برای آنها الوهیت قائل شدند. غافل از این که مجموع این قوا و تشکیلاتی‌که عالم لایتناهی را اداره می‌نماید همان یزدانی است که ما می گوئیم.

بیان هیجدهم - علت قائل شدن به خدایان متعدد
 تشریح اسکلت و موتور اتوموبیل مزدا

برای روشن شدن مطلب مثالی می‌زنیم: ساختمان یک اتومبیل را در نظر گیریم. در اتومبیل انواع مواد از قبیل آهن، شیشه، پارچه فلزات مختلف، کائوچوک و اقسام اجزاء گوناگون به‌کار رفته است. اغلب قسمت های آن در کارخانه‌های مختلف ساخته می‌شود. مثلا شیشه اتومبیل یا پارچه‌هایی که با آن صندلی ماشین را می‌پوشانند یا طایر ماشین یا رادیویی که در اتومبیل کارمی‌گذارند هر کدام در یک کارخانه علیحده ساخته شده است. از مجموع این قسمت های مختلف یک اتومبیل به وجود می‌آید. اگر یک ناظر سطحی بدین موضوع بنگرد این طور درمی‌یابد که هر یک از اجزاء اتومبیل را صانع و خالق جداگانه‌ای است. اما کسی که فکرش بالاتر است و می‌تواند با وسعت و فراگیرندگی بیشتری بر آن بنگرد می‌فهمد که مجموع این اتومبیل هر چند که در کارخانه‌های مختلف ساخته شده و از منابع گوناگون به وجود آمده مثلا قسمتی در یک کارخانه آمریکا و قسمتی دیگری در انگلستان و قسمتی در فرانسه یا در آلمان یا به‌وسیله شرکت های مختلف یک کشور به وجود آمده اما به یک واحد که اتومبیل باشد منتهی گردیده است.

نکته دیگر این است که با وجود تعدد شرکت ها و منابعی که اجزاء ماشین در آن ساخته شده یک وحدت در آن می‌یابیم به این معنی که روح دولتی که تمام مؤسسات تابع آنند بر همۀ این ها حکم‌فرمایی می‌کند. اگر آسایش و راحت و نظم عمومی توسط آن دولت به وجود نمی‌آمد مخترعین و مهندسین و مدیران و متصدیان کارخانه و کارگران نمی‌توانستند کار خود را انجام دهند. همۀ کارهای آنها در اثر وسائلی که در سایه وحدت کشور است در اختیار آنها قرار گرفته. پس در اینجا هم وحدت نمایان است.

توضیح می‌دهم: متعارفاً کارخانه‌ای که برق درست می‌کند نمی‌تواند پارچه ببافد، کارخانه‌ای که شیشه می‌سازد از ساختن آلات فلزی عاجز است. پس خالق این مواد مختلف است ولی همۀ این ها از پرتو یک نیرو وجود و قدرت گرفته‌اند که اگر آن نیرو نبود این اشیاء به وجود نمی‌آمدند و قادر به انجام کار نبودند. بالاخره پس از این که همۀ این اجزاء از کارخانه‌های مختلف و دست سازندگان مختلف بیرون آمد همه از یک کارخانه سر درآوردند یعنی به‌صورت یک اتومبیل ساخته شده از کارخانۀ اتومبیل‌سازی خارج شدند. جالب توجه این است که مثلا کارخانه پارچه ‌بافی پارچه مخصوص اتومبیل را می‌سازد ولی نمی‌تواند مستقیماً تحویل جامعه بدهد.

بیان هیجدهم - علت قائل شدن به خدایان متعدد
عکسی از سحابی گرداب  که توسط دوربین فضایی هابل گرفته شده است .این عوالم دارای نظم عجیب تخلف ناپذیری هستند

کارخانه سازنده لوازم برقی اتومبیل وسائل مربوطه را حاضر می‌کند ولی مستقیماً در دسترس مردم نمی‌گذارد. اما کارخانه اتومبیل همه این قدرت ها را جمع می‌کند و محصول را بیرون می‌دهد و این کار از یک واحد صادر می‌شود نه از واحدهای متفرقی که آنها را ساخت.

همین امر دلیل برآن است که ابتدا و انتهائی مشخص نیست. ابتدای محصول کارخانه پارچه‌بافی که پارچه اتومبیل را ساخت کجا است؟ از پشم یا پنبه شروع می‌شود. قبل از پشم و پنبه چیست؟ ختم آن کجا است. پس از تحویل اتومبیل به مصرف کننده آیا کار تمام می‌شود؟ سرنوشت این اتومبیل چیست؟ و بالاخره به چه صورت درمی‌آید و اجزاء فرسوده آن چه می‌شود؟ فکر کنید. آیا پس از مصرف پارچه معینی در یک اتومبیل، دیگر پارچه لازم نیست یا رشتۀ آن همچنان ادامه خواهد داشت.

از همین نمونۀ کوچک می‌فهمیم که ابتدا و انتهائی در بین نیست. می‌فهمیم که برای انجام هر کاری وسیله لازم است. باز از همین نمونۀ کوچک می‌فهمیم که هر کس در حدود خود قدرتی دارد و جزئی از این عالم بشمار می‌رود ولی مجموع قدرت ها نیست.

پس در عین حال که قائل به منابع مختلف تولید هستیم وحدتی را نیز می‌یابیم که این منابع همه از پرتو آن قادر به انجام وظیفه هستند. به همین ترتیب هر چه بالاتر رویم در ورای مشاهدۀ قدرت های مختلفی که قابل انکار و رد کردن نیست یک وحدت و قدرت جامعی که این قدرت ها وابسته به او است می‌نگریم و این وسعت نظر و فراگیرندگی اندیشه آن قدر بسط می‌یابد تا آنجا که قائل به وحدت تمام نیروهای عالم می‌گردیم.
پس خوانندۀ فکور به‌خوبی دریافت که در عین خداپرستی و بی‌همتا‌پرستی باید قبول کرد که عوامل مختلف نیرو در جهان وجود دارد که اداره کنندگان عالم لایتناهی هستند و در عین قائل بودن به این عوامل بیشمار نیز باید به وحدت عالم اذعان کرد. حالا شما نام این عوامل را رب‌النوع، ملائکه، نیرو، قدرت، انرژی و هرچه دلتان می‌خواهد بگذارید ولی باید بدانید که یگانه منبع نیروی مؤثر جهان که همۀ نیروها عامل و فرع و تحت فرماندهی او هستند انرژی لایزال و بی‌همتای یزدانی است.

پانویس ها

  1. Mythologie دربارۀ این موضوع و سایر ادیان ابتدایی در بیان سوم به‌تفصیل بیان شده است. مؤلف