فریب اشکال را نمیخورم
اما من فریب اشکال متنوع آنها را نمیخورم. از دیدن این تنوع ظاهری منحرف نمیشوم. از مشاهدۀ این گوناگونیها از حقیقت دور نمیگردم. همان درسی که از مشاهدۀ دریا گرفته بودم که همه موجودات بیشمار و مختلف از یک گوهر یکتای دریا به وجود آمد، اینجا فکرم را روشن میسازد و میفهمم که این ظواهر متنوع از یک منشأ سرچشمه گرفته است. در همۀ آنها، آری در همۀ آنها، در همه جای آنها، در کلیه آنها نشانی از آن گوهر یکتا و واحد میبینم.
مارک وحدت را در تمام مصنوعات این کارخانۀ عظیم مشاهده میکنم بلکه میبینم هرچه هست جز همان گوهر یکتا نیست. این باطن واقعی را از توجه و تدبر و دقت در همه چیز دیدم و بر من روشن شد.