جلوۀ کامل

گلهای راهنمایی جلد دوم محبوب من
چیزی نمی‌گذرد که انسان از گل و لاله هم خسته می‌شود و تنها عشقی که قلب انسان را برای همیشه تسخیر کرده عشق به معبود است.

چه توان کرد؟ لغاتی نداریم که با آن بتوانیم حقایق را چنان که هست بیان کنیم. لذا ناچار از تعبیرات و اصطلاحاتی که در دسترس است به کار می‌برم و امثالی را که نویسندگان و شاعران و گویندگان می‌گویند در این مورد بیان می‌کنم. می‌گویم که گل و لاله از این کشش محبوب بهتر نیستند اما چه بگویم که چندی نمی‌گذرد که انسان از آن خسته می‌شود. اینها چیزی نیستند که قلب آدمی را تسخیر نمایند. اما محبوب و معشوق بزرگ عالمی من کسی است که قلب همۀ جهانیان را برای همیشه تسخیر کرده و این حقیقتی روشن است که احتیاج به اثبات ندارد. مگر نه آن است که روح همه از اوست و عاریتی از منبع لایتناهی او به آنها سپرده شده. این امانت عاریتی که اتصالش از اصل هرگز قطع نمی‌گردد دائم در اختیار وی است. از این روست که بندۀ واله و حیران در مناجات می‌گوید: «ای کسی که جانم در دست توست.»

سررشتۀ تمام علائق بندگان در ید قدرت وی است، چه تسخیری از این بالاتر و استوارتر توان یافتن؟