اسارت عشق

گلهای راهنمایی جلد دوم محبوب من

اسارت و رشته در گردن داشتن و دربند بودن را در این دنیای ما مذموم و موجب ناراحتی می‌شمارند، اما می‌گویم که به داشتن این رشته در گردن و این بند در پای افتخار می‌کنم، بدان می‌بالم، از آن شادمانم و اگر روزی در مخیله‌ام سایۀ این پندار نقش بربندد که رشتۀ اتصال و کشش و علاقه از یک جانب سست گردد آن روز را لحظۀ بدبختی و بیچارگی خود می‌شمارم.

پس روی خویش به جانب معبود کل گردانده می‌گویم: «ای عزیز، مغناطیسی که مرا این طور به سوی تو می‌کشد قویتر ساز، این رشته‌ای که مرا به آنسوی می‌برد محکمتر کن و مپسند که آنی این اتصال از صلابت و پیوند نیرومندی که دارد سستی پذیرد.