هر فردی روح معین محدودی ندارد
از این مطلب میفهمیم که یک فرد بشر روح معین محدودی ندارد. اگر روح معین و ثابت باشد دیگر نبایستی در حالات بشر تغییر پدید آید. تغییراتی که از ابتدای زندگی تا انتهای آن ظاهر می شود در اثر کم و زیادی عناصر است.
چه چیز در او فرق کرد؟ آیا روح او عوض شد؟ خیر. هرچه عناصر بدن او زیادتر شد و تجلی کرد روح هم با او همان طور کار میکند. عناصر بدن او است که دائم در تغییر و تبدیل است که می بینید امروز حلیم و صبور است و فردا متغیر و غضبناک و شرور، امروز مریض و افسرده است و فردا بشاش است و شادان به طوری که بیهوده میخندد و بلاجهت احساس نشاط میکند.این در اثر چیست؟
در اثر آن است که به علت خوراک عناصر بدن کم و زیاد شده که روح با بدن طبق همان افزایش و کاهش عناصر عمل مینماید و اگر روح یکی بود نبایستی این تغییرات پیدا شود. رشد بدن از طفولیت به بزرگی نیز همین حکم را دارد و این موضوعات به کلی روشن و حلاجی گردید.