انجام وظیفه یا فشار
یک نکتۀ مهم این است که بشر انجام وظیفه را فشار و سختی مینامد در صورتی که فشاری در بین نیست. زیرا هر بشری، هر حیوان و گیاهی، هر مخلوقی و هر ذیروحی که حیات دارد باید انجام وظیفه کند و این موضوع فشار نیست. همگان باید بدانند که فشار با انجام وظیفه دوتا است و چون به تنبلی عادت کردهایم انجام وظیفه را فشار میگوییم.
دیگر آن که چون مکانیسم مغزی اشخاص هریک به نحوی خاص درست شده و هیچکدام مشابه با هم نیستند هر کسی وظیفهای دارد که با هم فرق میکند و به نسبت سبکتر و سنگینتر است. این است که آن کس که وظیفۀ بیشتری دارد اسم آن را فشار و جبر و سختی میگذارد در حالی که اصولاً باید وظیفۀ این سنگینتر از آن دیگری باشد.
مثلاً دو گیاه از زمین میروید که یکی کوتاهتر و کوچکتر و دیگری بزرگتر و بلندتر و نیرومندتر است. آن که کوتاهتر است خوراک کمتر میخواهد و فشار کمتر به او وارد میشود و آن که بلندتر و قویتر است باید زحمت بیشتری بکشد و با فشار زیاد غذا و آب از زمین جذب کند و حیات تمام برگها و اجزاء خود را تأمین نماید.
چون زحمت به او بیشتر وارد میشود از این سختی مینالد که چرا آن گیاهان کوچکتر کمتر از او زحمت دارند و حال آن که غافل است که خداوند متعال چه خواصی در کالبد و مکانیسم بدنی او گذارده که مستلزم انجام وظیفۀ سنگینتر است.
این موضوع در تمام شئون عالم خلقت وجود دارد.