این ها همه تشبیه برای فهم مطلب بود
عزیزان داستانی که در بالا بیان گردید به عنوان مثال و تشبیه بود تا شما از آن حقیقت مطلب را درک کنید.
عمل یزدان مقتدر دانا و توانا تقریباً این طور است. یزدان صاحب قدرت بیپایان،دانش بی پایان،توانایی بی پایان ،ارادۀ بی پایان ، عشق بی پایان و وسائل بی پایان است. هو الله لااله الا هوالحی القیوم ـ لاتأخذه سنه ولانوم له ما فیالسموات و ما فی الارض.1
نمیشود این ها را بهکار نیندازد، و از آنها مصرف نفرماید زیرا خودبه خود از او تراوش میکند. این قدرت نامحدود دائماً به طور لایتناهی و بیپایان در عمل است. چطور ممکن است لامپی باشد سالم و قوی و کامل و بدون نقص و جریان برق به آن متصل باشد و با این حال نور ندهد؟ آیا چنین چیزی معقول است؟ خیر. بلکه به ناچار همیشه در کار درخشندگی و نورفشانی و تجلی و فعالیت است.
از شما میپرسم. فکر کنید و پاسخ دهید. این علم و قدرت بیپایان را خدا چه کند؟ کجا ببرد؟ کجا بگذارد که خارج از عالم باشد؟ چون این قدرت خود چیزی است و محلی میخواهد و باید حتماً جلوه کند مثل تمام انرژیهای دنیا که دائماً در حال تجلی و تبدیل و فعل و انفعالاند و نمیتوانند بیکار و مهمل و معطل بمانند. پس چگونه ممکن است که آن را از کار بیندازد و چطور آن را ساکت و بیکار نماید؟
لامپ قوی پر نور درخشندهای که قدرت و قوۀ عظیم دارد و نورافشانی میکند لاجرم مخلوق کثیری از نورش برخوردارند و بهرهها میبرند. مگر نه این است؟ پس چگونه عبث تواند بود؟ جز فایده و بهره و نتیجه بخشیدن چیزی از آن نتوان درک کرد. حقیقت چنین حکم میکند. همۀ نیروهای عالم و همین نیروهایی که ما در زمین میبینیم نیز چنین خاصیتی دارند یعنی به محض این که نیرو به وجود آمد نمیتواند اثر نداشته باشد. مثلا بخاری را وقتی روشن کردید خودبه خود حرارت میدهد و نمیتواند حرارت ندهد. وظیفۀ آتش حرارت است.
پانویس ها
- - برای ترجمه به ابتدای کتاب رجوع فرمائید