فداکاری در راه دوست
جان دادن شیرین جسم کجا میرود بیا تدبر کن و بسنج گلستان واقعی از حقیقت ناراحت میشوید اینها هم گروهی هستند مانع بهرۀ دیگران مشو حربۀ انسان عقل و علم است باز هم سخنی از قرآن وظیفه من خدمت است مرا با وحدت سروکار است دست از عناد بردار لا اکره فی الدین باید هدف را دید بالاخره یکی میشویم پس چه ترسی هست عشق نفسانی و غیره ندارد وسایل و راهها ای عزیز دقت کن آهنگ بیداری و مسئولیت پس از دریافت حق