دشمنی فقها با خیام
خیام در اثر این که اعتقاداتی خاص داشت و با بسیاری از مطالب ظاهری ادیان مخالف بود و معتقد به عیش و نوش و استفاده بردن از لذائذ زندگی بود، تمام علمای دینی و فقها را علیه خود برانگیخت. معروف است که یکی از فقهای نیشابور هر روز صبح زود به خانه خیام میرفت و از او درس میگرفت و چون از خانه خارج میشد و به میان مردم میآمد بنا به عادت و تقلید از دیگر علمای دینی به خیام ناسزا میگفت و او را کافر و مرتد و دور از مذهب میخواند. خیام تصمیم گرفت آبروی فقیه مزبور را ببرد. یک روز چند نفر طبال و شیپورچی را در خانه خود مخفی کرد وقتی آن مرد فقیه وارد خانه شد، طبالان و شیپورچیها به دستور خیام شروع به نواختن طبل و شیپور کردند و آنچنان غوغایی برپا شد که مردم از دور و نزدیک به خانه خیام هجوم آوردند و استاد در حالی که فقیه حیران و وحشتزده را نشان میداد گفت: «ای مردم نیشابور این مرد، فقیه و پیشوای شماست. او هر روز صبح به خانه من میآید و از من فلسفه و حکمت و فقه میآموزد و چون به میان شما میآید از من بد میگوید. اگر من همان هستم که او میگوید چرا برای درس گرفتن از من میآید و اگر چنین نیستم که او میگوید پس چرا از استاد خود بد میگوید؟ مردم مرد فقیه را لعنت کردند و از خیام معذرت خواستند.