استعدادهای مغزی
چنان که در کتابهای دیگر مکرّراً گفته شد، در هنگام تولد دستگاه مغزی و ظروف حواس هر نوزادی به طرز معینی ساخته شده، که متناسب با شغلی استکه بعداً در جامعه متصدی آن خواهد گردید، یعنی برخی استعدادها و قابلیتها را بیشتر و برخی را کمتر دارد . هر شخصی در همان قسمتکه مغزش قابلیت بهتر دارد ترقی خواهد کرد و شغل و مشی و روش زندگی وی همان موضوع خواهد بود.
البته ظروف حواس مانند آهنی1 نیستکه پایدار و لایتغیر و غیر قابل رشد باشد، بلکه در اثر تمرین و ممارست قابلیت رشد و نمو دارد، منتها رشد آن به حد معین ظروف است و بیشتر از اندازه مقرّر نیست؛ مثلاًً کسی که در نقاشی استعداد ندارد، میتواند با تمرین و ممارست تا حدودی این استعداد را توسعه و پرورش دهد ولی قدرت او در اینکار هرگز به اندازه کسی که مستعد این کار است نخواهد رسید و کسی که استعداد بیشتر دارد اگر ورزش و تمرین کند ترقیات فوقالعاده خواهد نمود.
یعنی هر کس بر حسب مقدر و سرنوشت، دستگاه مغزیش به هر اندازه گنجایش داشته باشد به وسیله تمرین و پرورش به همان تناسب توسعه خواهد یافت. مثل اینکه یک شخصیکه در اثر تربیت بدنی بازو و نیرویش قوی شود، همان شخص است و قیافهاش همان و اسکلت و قالب همان و سرنوشتش همان است که بود، منتها در اثر تمرین و ورزش قویتر و نیرومندتر شده است.
مثال روشن دیگر این مطلب را در یک کلاس میتوانیم ببینیم، با اینکه معلم همه یکی، نوع تعلیمات یکی، وسایل یکی و همه در یک سطح است ولی اطفالی که استعداد بیشتر دارند با جزیی تمرین ترقی فوقالعاده میکنند و آن ها که استعداد کمتر دارند اگر بکوشند بهتر میشوند، اما در حدود سرنوشت و مقدر و ظرفیت. آن ها هم با جدیت و کوشش در حدود مقدر و سرنوشت بهبودی پیدا میکنند و طبق استعداد خود پیشرفت مینمایند ولی پیشرفتشان مطابق آنکسی که در آن قسمت طبق سرشت و سرنوشت ظرفیت و استعداد بیشتر دارد نمیرسد . برای اینکه موضوع خوب روشن گردد مثالی میزنم:
در جامعه افرادی میبینیم دارای اندامهای مختلف هستند یکی کوتاه است دیگری بلندقد است. یکی کوچکاندام است و دیگری درشت و این امر سرنوشت و مقدر آن ها استکه قابل تغییر نیست. یعنی یک فردکوتاهقد هرچه بکوشد نمیتواند خود را مثل یک فرد بلندقد بسازد و برعکس و یا یک فردکوچکاندام نمیتواند اندام خود را درشت سازد و سرنوشت آن ها همین است.
اما هریک از آن ها به وسیله تمرین بدنی و ورزش میتوانند در حدود خود عضلات و نیرویشان را قوی سازند، بدون اینکه از لحاظ اندازه اندام به یکدیگر برسند یا شبیه هم شوند. هریک در حدّ خود ترقی کرده و در اثر تمرین و جدیت و کوشش پیشرفت نموده، ولی از لحاظ اندام مثل دیگری نخواهد شد.
تمام امور جهان در هر رشته و هر قسمت به همین ترتیب است و سرنوشت و کوشش نیز مشمول همین قاعده است که به طور مثال در بالا بیان گردید. این بود رمز تقدیر و سرنوشت وکار وکوشش و فعالیت.
پانویس ها
- البته عناصر آهنی در مغز هم هست ولی صلاحیت یک قطعه آهن را ندارد.