دین بودائی
دین بودائی را یک نفر معلم هندو که او را «بودا» میخوانند به وجود آورد. این لغت یک عنوان روحانی است که معنی آن «شخص روشن» میباشد. نام وی «سیدهارتا آئوتاما» بود. پدرش یکنفر مالک ثروتمند زمین در شهر «کاپیلا واستو» در شمال هندوستان بود. بودا در حدود 563 قبل از میلاد متولد و در حدود 483 قبل از میلاد در سن هشتاد در گذشت. دارای زن و یک پسر بود و در سن بیست و نه زندگانی مرفه و لوکسی را که داشت رها نموده شروع به مطالعه و عبادت و تفکر نمود. پس از شش سال جستجو و تحقیق شروع به تبلیغ اصول عقاید خود که آن را «دهاما» نامید کرد و یک فرقه جدید به وجود آورد. یک فرقه از روحانیون مجرد تحت عنوان (به یک هوس) و یک طبقه از زنان راهبه برای تبلیغ مذهب تازۀ خود به وجود آورد.
بودا قربانی حیوانات را که در پرستش طبیعت در دین قدیمی ودا مرسوم بود و همچنین پرستش آتش را لغو نمود. بالاخره برخی از تعلیمات دین هندو را با تغییراتی که در آن داد می آموخت مانند ابدیت عالم و وجود نداشتن یک واحد معنوی تغییرناپذیر روحی، تولد روح به صورتهای مکرر یا تناسخ و آخرین سرنوشت تکامل نسبت به همه موجودات زنده. درباره رنج (دوک ها) سخن گفت و چاره رفع این گرفتاری را از بین بردن خواهش و آرزو (تان ها) و کینه (دوزو) دانست. اصل بزرگ تساوی کلیه نژادها و ملل و طبقات را اعلام نمود. او را به عنوان یک مرد بزرگ و یابنده راهی بزرگ میدانستند. نه یک مرد که جنبه الوهیت دارد. با سحر و امور غیر عادی مبارزه کرد. کیش او مرکب از مقدار زیادی اصول اخلاقی به همراه مقدار خیلی کمی خداشناسی و ماوراءالطبیه بود. مسأله قناعت و زهد بودا مهمترین خاصیتی است که از او نقل شده است.
پس از این که در قرن سوم قبل از میلاد امپراطور آسوکا این کیش را قبول کرد دین بودا به سرعت فوقالعاده در هند پخش شد.
در بین علل پخش سریع این دین باید انحطاط دین سابق یا پرستش طبیعت و همچنین تنفر عمومی از کشتن حیوانات، جنبه دموکراتیک دین جدید و اعلام تساوی طبقات از طرف آن و مطالب اخلاقی جالبی که از طرف مبلغینش تعلیم میشد دانست.
در سراسر کشور معابد و صومعهها و استوپاها (ابنیه یادبود) به تعداد خیلی زیاد بنا گردید. بعداً سال 500 میلادی دین بودا شروع به انحطاط و عقبروی کرد به علت فساد و نادانی طبقه روحانیون آن و تجدید حیات ملی دین سابق. در حدود سال 1000 میلادی دین بودا به عنوان یک دیانت متشکل در سرزمین زادگاه خود تقریباً خاموش گردید. مطالعۀ تاریخ این دین یکی از آموزندهترین مطالب در انقلابات ادیان است. اما در این مدت دین هندو که دین ملی هندوان بود در اثر نفوذ تعلیمات بودا دستخوش تغییرات زیادی شده بود و از آن پس هندوها بودا را مانند یکنفر از مقدسین خودشان تلقی میکردند که محبت نسبت به حیوانات و خودداری از خوردن گوشت و مشروبات الکلی و اصل غیرمادی بودن دنیای خارجی را تعلیم میداد. به این ترتیب باید گفت که قسمت مهمی از دین بودا اکنون در دین جدید هندویی به زندگی خود ادامه میدهد.
در قرن سوم قبل از میلاد دین بودا وارد سیلان گردید و اکنون بازوی معنوی تعلیمات دینی (هینایانا) در آن کشور بشمار میرود. در قرن اول میلادی عده کمی از مبلغین بودائی و دانشمندان و مترجمین از هندوستان و آسیای مرکزی تا مدت هشت قرن به چین رفتند. زائرین مشتاق چین نیز به هندوستان سفر کرده اصول بودائی را در مرکز و اصل آن آموختند. معروفترین آن ها «فاهسیان ـ ای تسینگ ـ چوسیهینگ ـ یوان چوانگ بودهاند. این دین در قرن چهارم از چین به کره رفت و در قرن ششم میلادی ژاپن آن را از کره دریافت داشت. هم در چین و هم در ژاپن متفکرین مهم و مؤثری در این دین پیدا شد مانند چی ای ـ هونن ـ شینران ـ نیچیرن و غیره. در قرن نهم و قرون بعدی تبت دین بودا را اخذ و در آن تغییر رنگ هایی داد و بالاخره آن را به قوم مغول وارد کرد. بودائیسم تبتی در مدت هیجده قرن فعالیت خلاقۀ مهمی از خود بروز داد و امروز هم در اغلب کشورهای غربی مشغول تبلیغ عقاید خود میباشند.
دین بودا به علت تبلیغ مساوات در وضع هند که طبقاتی بود تأثیر زیاد کرد و در تعدیل تکبر و تبختر روحانیون که خود را طبقه ممتاز اجتماع می شمردند اثر بخشید. ژاپنی های پیرو (شینران) را وادار نمود که طبقه پست یا (اتا) را مانند انسان تلقی نمایند. وضع زنان را تعدیل کرد و بالا برد. در عین حفظ جنبه مساوات طبقه روحانیون با سایر طبقات، نظام و تشکیلات آن ها را حفظ نمود. در معابد بودائی در شرق و غرب خصوصاً در سیلان و برمه و ژاپن پیروان همۀ ادیان با یک روح برادری پذیرایی میشوند زیرا تعصب شدید آن طور که در سایر ادیان هست در این دین نمیباشد. روحانیون بودائی از ابتدا پیشروان تعلیم سواد به اطفال بودهاند. بعلاوه هنرها و علوم هندوستان را به ملل آسیایی آموختند. روی هم رفته تأثیر و نفوذ بودائی در پخش دانش و معلومات در آسیای جنوبی و جنوب شرقی و شرقی خیلی زیاد بوده است.
همان طور که گفته شد روح تسامح و مدارا و عدم تعصب در تعلیمات این دین وجود دارد و امپراطور آزوکا که قبلا نام بردیم فرمان عمومی آزادی دین را در قرن سوم قبل از میلاد اعلام نمود. در این دین مسأله اخلاق را از آداب بیشتر اهمیت میدادند به این لحاظ چون سایر ادیان هم در این قسمت با آن متفقند به نظر دشمنی به ادیان دیگر نمی نگرند.
دین بودا هم مانند سایر نهضت های دینی دستخوش تغییرات و تحولات بسیار شده است. کتاب ساده بودا را هنوز معلمین و روحانیون (هینایانا) در سیلان و برمه و سیام تدریس میکنند. اما بعداً در هندوستان و چین و ژاپن بهصورت مکتب وسیع و متنوع (ماهایانا) درآمد که دارای آدابی پرشکوه و ربالانواع عجیب و متافیزیک قائل به نیستی و محبت همگانی نسبت به همه موجودات میباشد.
رقابت سایر ادیان مانند جاینیزم و کنفوسیوسی و تائوئیسم و سایرین سبب گردید که بودائیها تعلیمات خود را به تناسب ملتی که در آن هستند تعدیل کنند. بودا که سابقاً یک معلم اخلاق بود در طی قرون رفته رفته بزرگتر شد و درباره آن غلو کردند تا آن جا که او را بهصورت نیمه خدائی در آوردند و معجزات و امور خارقالعاده بسیار به او نسبت دادند (مانند سایر ادیان). تعلیمات یوگا یا جوکی را داخل و مخلوط با تعلیمات بودائی نمودند. موجودات خیالی مانند مظهر علم یا مظهر خیر و شفقت را صورت جسمانی داده در معابد قرار دادند و پرستیدند مانند گوانیین ربهالنوع ترحم و منجوکری و بودهیساتوا و غیره. در طی تحولات قرون دین بودائی صاحب معابد و تشریفات و عقاید متنوع رنگارنگ شد و میلیون ها افراد عامی را به خود کشید و در قرون اخیر به علت پیشرفت دانش آن روش سابق را کمکم تعدیل کرد و رنگ امروزیتری به خود میدهد.
موضوع ماوراءالطبیعه و علوم الهی که در ابتدای تعلیمات بودا بهصورت جوانههای مختصر بود در طی قرون متمادی به دست عقلای هند بهصورت درخت ها و شاخ و برگ ها و فروع بسیار درآمد به طوری که امروز ادبیات وسیعی را تشکیل میدهد.
معروفترین این معلمین فلسفه و حکمت بودائی «ناگارجونا ـ آشواغوزا ـ واسوباندهو» بودهاند و فلسفه بودائی را که بزرگترین مشخصات آن نیهیلیسم (قائل بودن به نیستی) و فنومنالیسم (قائل بودن به حوادث و پدیدهها و تحولات) میباشد بهصورت کتاب درآوردند.
بودائیسم به ادبیات دنیائی هم خدمت کرده و مکالمات بودا و افسانههای ژاتاکا و اشعار بیوگرافی آشواغوزا و داستان های حیوانات پانجاتانترا (اصل کلیله و دمنه) و کتاب بود هیشاریاواتارا معروف و مشهورند. پیروان این دین در قسمت هنر نیز شاهکارهایی از خود باقی گذاردند مانند مجسمههای بودا در گراندهارا و فرسکها و حجاری های آژانتا و نقاشی های چینی سلسله تانگ و سونگ و حجاری های بودائی ژاپنی و ابنیه شگفتانگیز جاوه و کامبوج که همه آن ها از کتب بودائی سرچشمه گرفته است.
برای درک نحوه تعلیمات بودا از اقوالی که در این کتاب ذکر شده میتوانید تا حدودی به اصل آن واقف شوید.