شرک و بت پرستی

بت‌پرستی و شرک از این مطلبی که به‌تفصیل بیان گردید شروع شد. رب‌النوع‌هایی که در بین ملل مختلف مانند مصریان، بابلی ها، فنیقی ها، آشوری ها، آزتک ها، یونانیان، سامیان و اعراب جاهلیت پیدا شد از قبیل ازیریس، هوروس، بعل، لات، عزی، و خدایان میتولوژی¹ همه روی این اصل بود.
همین فکر تفکیک قوا و انتساب قوا به ارباب انواع بود که بعداً وسعت و عمومیت یافت و بت‌پرستی از آن سرچشمه گرفت. از چوب و سنگ و فلز قیمتی بت‌هایی به شکل بشر یا حیوانات (چون چیز دیگر فرض نمی‌توانستند بکنند) می‌تراشیدند و انجام یکی از اعمال عالم مثل باد، باران، خورشید و غیره را به او نسبت داده و او را در معبد گذارده پرستش می‌کردند.

ملاحظه کنید حس خداشناسی که طبعاً در هر بشری هست چگونه دچار اشتباه می‌شود و به‌کجا می‌رسد. از این هم بدتر زیرا وقتی بشر به بت‌پرستی خو گرفت کم‌کم قدرت را بیشتر تفکیک می‌کند، کوچکتر می‌سازد و خداهای بیشتری فرض می‌نماید، به هر کدام کار کوچکتری نسبت می‌دهد و بالاخره به توتم Totem پرستی می‌رسد که قرمزپوستان و برخی از طوایف وحشی و جاهلیت برای هر قبیله بت یا رب‌النوع جداگانه‌ای فرض کرده همان را می‌پرستیدند که هنوز هم آثار آن در دنیا باقی است.

این بود موضوع شرک و بت‌پرستی که در نهایت اختصار طی چند جمله بیان گردید.
باید دانست که پیدایش افکار و نظریه‌هایی مبنی بر تکثیر اصول که برخی فلاسفه گفته‌اند مانند عقول ده‌گانه و این قبیل شبهات روی چنین اشتباهی بوده و بر همین پایه که گفته شد بنا گردیده است.

• دیدگاه ها