عمر از دست مده

گلهای راهنمایی جلد دوم دوران بی‌خبری و شباب

حکایت می‌کرد: جوانانی که خود را این طور بی‌محابا به دست هوس می‌سپرند و در راه بهره‌برداری از استعدادهای حواس خویش افراط روا می‌دارند توجهی به عقل و خرد که جزء وجود آنها است ندارند. خانۀ مرتبی در اختیارشان است که در طبقۀ بالای آن دانشمند عاقلی نشسته و مهیای نصیحت و راهنمایی است. اما این جوان هوسباز درها را به روی آن دانشمند بسته و بین خود و او پرده‌های ضخیم کشیده و حاضر نیست سخن او را بشنود.