یک تشبیه بزرگ که روشن‌کنندۀ وضع عالم است

گلهای راهنمایی جلد دوم نومیدی خطا است فلسفه کلی گرفتاری‌ها
کوه بسیار مرتفعی را در نظر گیرید که افراد با مرارت و کوشش سعی می‌کنند به قله آن برسند...

در اینجا تمثیلی جالب که روشن‌کنندۀ وضع بشر در دنیاست بیان می‌دارم و امید است که توجه شما را کاملاً جلب نماید.

کوه بسیار مرتفعی را در نظر گیرید که جمع کثیری مشغول بالا رفتن از آن هستند. این افراد به تواتر به دامنۀ کوه آمده و کم کم از آن بالا رفته و به تدریج با مرارت و زحمت می‌کوشند تا به قلۀ آن برسند. آنهایی که در پایین کوه و در دامنۀ آن قرار گرفته‌اند در موقع بالا رفتن به طور تحقیق خسته می‌شوند، زحمت و رنج می‌برند ولی می‌گویند:

چرا ما باید چنین رنج بریم و آن افراد که در قله هستند در حال راحتی باشند. در حالی که بی‌اطلاعند که آنها هم که به قله رسیده‌اند بی‌رنج نبوده و همین مرارت‌ها و صدمات را تحمل کرده و همین مراحل را طی نموده‌اند. اما آنها که در پایین قرار دارند می‌خواهند بدون رنج و بی‌مرارت به آن قله برسند.

سرنوشت همۀ آنها این است که از روی اجبار خواه بخواهند و یا نخواهند از کوه بالا می‌روند و این کار را انجام می‌دهند ولی می‌بینند افراد دیگری از آنها جلوترند و هرچه بکوشند به همۀ آنهایی که جلوترند نمی‌رسند. علت رنج و مرارت آنها درواقع این است.

اما وقتی همگان به قله برسند (هرچند قله‌ای در بین نیست و در نظر بشر و یک مخلوق چنین جلوه می‌کند) آن گاه می‌بینند همه در یک مقام عدالت و نوازش دسته‌جمعی در یک حالت راحت و سعادت و یک ردیف تعادل قرار دارند.

از هوای پاک استنشاق می‌کنند و همه در کنف لطف و مهر و محبت یزدان مقتدر دانا و توانا قرار گرفته‌اند و به صورت یک وحدت کامل تجلی می‌کنند. تجلی عدل الهی این است.

این است قضیه رنج بشر. می‌گویند بشر ناتوان است در صورتی که توانا است و بالاخره به مرتفع‌ترین نقطه‌ای که در نظر جهانیان مجسم است خواهد رسید زیرا نیرو از بشر نیست و از یزدان است. حال می‌خواهند در حین بالا رفتن از کوه ناله و فریاد کنند یا شاد باشند و خندان. کدام بهتر است؟

این است رنج و مرارت که در یک دامنۀ عظیم همه در حال بالا رفتن هستند و به طور تناوب دسته دسته به این کوه‌پیمایی سرنوشت ملحق شده و قدم به قدم در آن راه ترقی می‌کنند.

به همین منوال پیشرفت دانش از زمان قدیم تاکنون به جلو آمده و هر چه رو به پیش می‌آید رنج‌ها بیشتر می‌شود. سیر صعودی دانش همچنان از عهد طفولیت بشر شروع شده تا امروز که به کرۀ ماه رسیده و همچنان در حال پیشرفت است.

این بود حکمت زندگی و سرنوشت و سختی و مرارت‌هایی که بشر می‌بیند و این است حکمت سیر ترقی دانش که چگونه رو به جلو می‌رود و چرا بی‌پایان است.

در آیین بودا در کتاب «بنای سلطنت عدالت» می‌گوید: «اینها حقایق عالی دربارۀ رنج است. تولد انسان همراه با رنج است، انحطاط توأم با رنج است، بیماری رنج است، مرگ رنج است، همنشینی با ناجنس رنج است. جدایی از محبوب رنج است، هر آرزویی که برآورده نشود رنج است.»