یاور واقعی کیست؟

گلهای راهنمایی جلد دوم وحدت در جان و در جهان

افراد بشر در ضمن محاورات و درد دل‌ها می‌گویند که: «در عالم هیچ کس را به جز فلان که شفیق من، خویشاوند من، پدر و مادر من یا فرزند من است ندارم و زندگیم بسته به وجود اوست و جز او مرا دلسوزی نیست و اگر کمک‌های او نباشد من زنده نیستم.»

این سخن را با الحان مختلف و با درجات و شدت‌های مختلفه از دهان خیلی کسان شنیده‌اید. اما من می‌گویم که در جهان هیچ کسی جز خدا ندارم زیرا بر من روشن شده که عالم یکپارچه و متصل به هم و همه متعلق به اوست؛ پس من هم جزء عالم او و او هستم و حق دارم که بگویم جز او کسی ندارم. آخر چه کسی را داشته باشم؟ هر کسی را هم دارم متعلق به عالم اوست و هر کسی به هر کس علاقمند باشد از عالم وحدت است و خارج از آن نیست. پس حقیقت را یکباره درک کرده و خیال خود را آسوده نمودم و می‌گویم: جز او کسی ندارم. شما هم اینطورید و همۀ موجودات چنین اتصال و پیوندی دارند منتها فرق در درک مطلب و فهم این حقیقت است.