دو نکته دربارۀ این مقاله

گلهای راهنمایی جلد دوم

1. چون مقالۀ نورالانوار مندرج در بخش "نوری که بشر تاکنون به آن پی نبرده است" کتاب گل‌های راهنمایی جلد اول ارتباط نزدیک با این مقاله دارد لطفاً قبل از خواندن این مقاله آن را مرور فرمایید. 2. خواهشمند است این مقاله را یا نخوانید یا با کمال صبر و حوصله از ابتدا تا انتهای آن را بخوانید و حتی یک سطر از آن جا نگذارید.

جامع عمر خود همی صبر بود دوا و بس جز ره وحدت و صفا عشق نباشدم به کس
در دو جهان به جای او نیست کسی کنون مرا در دل آتشین من سوخت به سینه‌ام قفس
هر نفسی که می‌کشم ذکر تو می‌کنم بیان حاضر در ولای تو سر بنهم کشم نفس
به جان تو در دل من عشق تو بوده است و بس صلا زنم به وصل تو به رسم نالۀ جرس
به بندگیت حاضرم گویم انا الحق از وفا عقل و خرد نمی‌شود قانع حرف خار و خس
از سر من نمی‌رود صحبت وحدت خدا فاش بگویم همه یک، گر همه کس شود عسس
صحبت رجعت ار کنی باز روی به سوی او از قفست رها شوی مرغ اسیر بلهوس
زنده و جاودان تویی؛ مرگ نباشد ای عزیز گر که شود تحولی پیش تو آید این سپس
حشمت باصفا نگر موقع رفتن از جهان غرق سرور می‌شود چون که رهد از این قفس