لذت دانش نوین
هرگاه خرد ترقی کند دستخوش سرور میگردد و هر عاقلی از کسب دانش نوین شادمان است زیرا از خستگی ابتذال و کهنه گی بیرون آمده و نو میگردد و به مفاد لکل جدید لذه، غرق در سرور میشود. اگر در طی قرون انواع و اقسام معلومات به روی هم انباشته شده و مانند صفحهای که قشرهای پی در پی رنگهای متنوع بر آن اندوده باشند، صفحه سنگین شده و از حالت سادگی و پاکیزگی درآمده اینک که نور درخشندۀ پاکیزگی میدرخشد و غلظتها و تیرگیهای صفحه صاف دل را میشوید و بر آن با صفا مستقر میگردد، این دل را که از انباشتگیهای گوناگون سخت خسته و ناراحت و رنجور شده بود آزاد میسازد.
مانند کسی که پس از مدتی محرومیت استحمام کرده و تن را میشوید و آن را پاکیزه میسازد و از این نظافت شادمان و روح او خوشحال است آن کس هم که در میان انبوه عظیم دانشهای درهم برهم و متخالف و متضاد گذشته گرفتار آمده بود و نمیدانست در میان آن همه تارهای عنکبوت چه کند و چگونه بگریزد اینک که حقیقت را درک کرده و نور قوی وحدت از میان همۀ تیرگیها گذشته و همه را زدوده و پاک کرده و در خانۀ دل خوش مستقر گردیده، سروری ملکوتی در خویش احساس مینماید.
این نور تجلیبخش هرگاه سوی دل تو آید وجودت را روشن میسازد. این نور تو را به سوی وحدت راهنمایی میکند و چون به سوی وحدت آمده دیگر از تو جدایی ندارد. عالم وحدت چیزی مصنوعی نیست که نبوده و ایجاد شود. حقیقتی است موجود که همیشه بوده و هست و خواهد بود. عالم وحدت خواه بدانی یا ندانی به تو پیوسته است و تو هم بدان پیوستهای. اعم از این که آگاه باشی یا نباشی جزء عالمی و سخت پیوند داری و تصور امکان جداییت از عالم محال است. همیشه از این وحدت بودهای و همیشه به آن متصل خواهی ماند.
اما این دانش که به تو عرضه میشود گامی است که فکر تو و توجه تو را به سوی وحدت نزدیک میکند، به این حالت طبیعی پیوستگی واقف میشوی و چون این آگاهی همگام با حقیقت و انعکاس و بازگوکنندۀ حقیقت موجود است این است، که وقتی یک گام به سوی وحدت آمدی و در راه وحدت ادیان که بهترین مظهر وحدت است کوشیدی دیگر نمیتوانی جدایی از آن را فرض کنی. این است حقیقتی از دانش وحدت. شاد باشید تا رحمت خداوندی شامل حالتان گردد.