مصالح معنوی و دنیایی
این نیکمردان عاشق ذات مقدس الهی بودند و در این راه هیچ چیز را ارزش قائل نمیشدند و از جان دریغ نداشتند. وقتی عشق پس از فهم و قبول آمد آن طور که اشخاص تصور میکنند عنان عقل را نمیگیرد و مصالح دنیوی و سایر چیزهایی که مردم عادی جزء عقل و عاقبتاندیشی و سیاست زندگی میدانند تحتالشعاع قرار میگیرد. به همین دلیل است که عقلا و صلحا و مصلحین و پیشوایان بشر و پیامبران و راهنمایان مصالح معنوی و اخلاقی را مافوق و مقدم بر سیاست و سیادت زندگی خود قرار میدادند. چون مردم زمانه عقل را مآلاندیش در امور معاشی و سیاست مالی به شمار میآورند این است که به پیامبران و مصلحین نسبت جنون میدهند و آنها را دیوانه میخوانند. بله از دیدگاه آنها مجنوناند زیرا مصالح زندگی خود را ناچیز شمرده در راه تبلیغ حقیقت خویش را به آب و آتش میزنند. در راه پخش تعلیمات ناچارند از منافع مادی و پول و مقام بگذرند و این عمل در نظر مردمی که همۀ عقلشان تنظیم امور زندگی است جنون میآید و این تعجبی نیست.