وحدت درخشنده

گلهای راهنمایی جلد دوم
گویم به تو این نکته چون مصلحتی باشد خانۀ خدا قلب است گر موهبتی باشد
بر درگه او بنشین با صبر توجه کن بر رحمت او نائل گر مرحمتی باشد
ملجأ و پناه توست آن نور درخشنده هر گه که پریشانی یا منقصتی باشد
ثابت چو شود بر تو الطاف خداوندی مغرور مشو بر خود تا مرتبتی باشد
هرکس که به او رو کرد رانده نشود هرگز از مهر شود سیراب با منقبتی باشد
آنگاه بیاراید دل را چو ارم پرگل از عطر و ریاحینش وین منزلتی باشد
عشقی است در آن مأمن مهر است و صفا بی‌مر بعدی نبود در بین گر معرفتی باشد
وصلیم و به هم پیوند، وحدت همۀ عالم پیکر یک و روشن هست گر تبصرتی باشد1
ذرات پراکنده حاصل شده‌اش واحد وحدت ز وجود اوست کاین میمنتی باشد
هستی بود از عنصر افلاک همه هستی اجرام جهان از ماست بر معدلتی باشد
ما آتش و هم آبیم هم باد و همی خاکیم ماییم از آن اجرام وین مزرعتی باشد
تاریکی مطلق نی. روشن بود و سایه هستی همه تابان است وین مکرمتی باشد
عالم همه یکرنگی است گر نور پدید آید نیروی بشر هم اوست وین مسئلتی باشد
اشرف به قلم آرد احکام تجلی‌بخش جانانه و مشتاق است این مصلحتی باشد
رهبر چو شهاب آمد در وحدت نورانی رخشنده و تابنده است کاین مرسلتی باشد
حشمت به غزل گوید الواح الهی را وانگاه تو روشن‌بین وین مکشفتی باشد
مداح و ثناگویان بر وحدت امر حق او را که خلوص و شوق خوش‌مشغلتی باشد

پانویس ها

  1. تبصرت: تذکر و آگاهی و تمام شدن مطلب و روشن شدن موضوع