در پی کیست؟
این عاشق سرگردان دیوانهوار در طلب یار در جهان میگردد و همه جا را زیر پای مینهد و میخواهد به سوی معشوقی رود که ای عجب وصل به خود اوست، درصدد اتصال به یاری است که کسی نزدیکتر از وی به او نیست، عزیزی را میخواهد که در خانه قلب او است ولی او گرد جهان در طلبش روان است.
او معشوقی را میخواند که ادارهکنندۀ تمام کائنات است و چنان عظمتی دارد که با وجود وسعت لایتناهی و سلطه و سلطنت عالمگیر خویش به فرد فرد مخلوقات نزدیک و با آنها همراه است، محبوبی را میجوید که تمام نیروها و قدرتها و سطوتهای عالم در کف باکفایت وی است.