دلائل نقلی
دلائل نقلی هم در همۀ ادیان گفته شده از آن جمله آیۀ هُوَ اَقرَبُ مِن حَبْلُ الْوَرید: از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. و آیۀ مبارکۀ: وَ نَفخْت فیه مِن روحی: از روح خود در او دمیدم و عبارات مکرر نهجالبلاغه مبنی بر این اصل که مخلوق نمیتواند از خالق جدا باشد.
در اینجا برای شاهد قسمت کوچکی از خطبۀ 162 نهجالبلاغه را با ترجمه دانشمند محترم آقای فیضالاسلام نقل میکنم و باید دانست که نظیر این مطلب در کتاب مزبور مکرراً ذکر شده است. الظاهر لا یقال مما و الباطن لایقال فیما لا شبح فیقتضی و لا محجوب فیحوی لم یقرب من الاشیاء بالتصاق و لم یبعد عنها بافتراق: هویدا است که نمیتوان گفت از چه آشکار شده، مخفی است که گفته نمیشود در چه چیز پنهان گردیده. جسمی نیست که از دور جلوهگری کرده بعد از بین برود و زیر پرده نیست تا چیزی بر او احاطه داشته باشد. نزدیک بودن او به اشیا به چسبیدن نیست و دوری او از آنها به جدایی نمیباشد.
در نظر فلاسفه و حکما چون قضیه با این ترتیب حل نمیشد ابهام در کار به وجود آمد و نتیجه آن همین تناقضاتی است که در فلسفه و حکمت دیده میشود.