جدا کردن خالق و مخلوق

گلهای راهنمایی جلد دوم هستی عالم از اوست

برای چاره‌جویی ناچار بودند مخلوق را از خالق جدا کنند و ذات را تقسیم به واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود نمایند و ذات اصلی واجب را کامل غیر قابل تکامل دانند و مخلوقات را قابل تکامل ولی جدا از او انگارند. از طرف دیگر به علت‌های دیگری که دلائل آن در مراتب و شئون مختلف به فکر آنها می‌رسید، می‌دیدند مخلوق نمی‌تواند جدا باشد که برخی دلائل عقلی و نقلی آن را گفته‌اند. از آن جمله جدا نبودن صفات از خدا و بودن صفات او عین ذات او، و علم هم یکی از صفات است و عین ذات می‌باشد و مخلوق هم تجلی علم بلکه پاره‌ای از خود علم است و به صورت عمل درآمدن علم، لذا نمی‌تواند از ذات جدا باشد.