مطایبه از دایی دستگردی

گلهای راهنمایی جلد دوم چند داستان جالب پراکنده
به منبر واعظی می‌گفت روزی که هرکس این دعا یکبار خواند
خدا حورش به جنت بخشد آنقدر که از تعداد آن عاجز بماند
به هر دم با یکی عیشی نماید به هر گه از یکی کامی ستاند
زنی ایراد کرد و گفت یا شیخ زنان را پس که در دامن نشاند؟
اگر حور آنقدر باشد فراوان که ما را آب بر آتش فشاند؟
بگفتش شیخ کای خانم مخور غم دهان باز بی‌روزی نماند