تمرکز قوا و توجه

گلهای راهنمایی جلد اول راه درس آموختن

این همه مطالبی که درباره تمرکز قوا گفته‌اند، معنایش همین است ‌که در یک نکته که انسان با آن مواجه می‌شود یا دانش جدیدی که به آن بر می‌خورد، بایستی تمام قوا و حواس خود را جمع و متمرکز سازد تا آن را خوب بفهمد و هضم نماید. تنها راه درک و جذب نیکو همین است.

اما اگر توجه و تمرکز در فهم و آموختن نباشد و انسان نتواند مطلب را درک کند و گفتار معلم مانند قطرات درشت باران که بر روی شیروانی می‌خورد بر گوش فرود آید، بدون آن که بر آن وارد شود و نوشته‌های کتاب بر چشم بخورد ولی به مغز نرسد، نتیجه‌ای جز این نخواهد داشت که مغز خسته گردد و فکر مانند یک زندانی که در کمند گرفتار است، فرسوده و ناتوان و متألم شود.

مطلب را از ساده‌ترین صورت آن بررسی‌کنیم: محصلینی که در سر کلاس درس به جای توجه و تعمّق در سخن معلم و استاد، فکر خود را به جاهای دیگر گردش می‌دهند و کلام معلم به صورت لغات نامفهوم پشت سر هم بسان چکشی که بر طشت مسی نواخته شود بر مغز آن ها فرود آید بدون آن که معنی آن جذب شود، مسلماً دچار کسالت و خستگی فکر و ناراحتی خواهند شد و شاید هر کسی خود این وضع را آزمایش کرده باشد.