سودرسانی

گلهای راهنمایی جلد اول تنبلی و جدیت در کار
آیا کسی که بیکار می‌گردد در حالی که تمام مظاهر طبیعت در اطراف او به کار و فعالیت و انجام وظیفه مشغولند نزد وجدان خود شرمنده نیست؟

علاوه بر این با انجام کار، انسان می‌تواند به عده‌ای سود برساند چه سود غیرمستقیم از قبیل همان سودی که هزاران فرد با کار خود به او رساندند و چه سود مستقیم مثل اینکه کارگاهی را اداره کند، که در آن عده‌ای کارگر با زن و بچه آن ها نان بخورند و چه سودی بهتر از آن که به دیگران منافع برساند و عمل خیر کند و کمک نماید. کار اعم از مادی و یا خدمت بالاخره سودی است که به دیگران رسیده است و چون هیچ چیزی مثل عمل خیر و کمک و خدمت به دیگران روح را شاد نمی‌کند کسی که بیکار است از این منبع عظیم شادمانی محروم می‌ماند.

دلایل زیادی برای کسالت روح یک نفر بیکارموجود است که جز مختصری از آن بیان نشد. یکی از نکات مهمی که در این باره باید در نظر داشت این است که در همان وقتی که یک نفر بیکار است اعضا داخل بدن او از قلب و ریه و دستگاه گوارش و خون و کلیه‌ها و کبد و صفرا و غیره با نهایت فعالیت مشغول کارند و در واقع میلیاردها سلول و گلبول و میکرب و موجودات بدنی او تمام قدرت و فعالیت حیاتی خود را ابراز می‌دارند. آیا انصاف است که این همه موجودات برای زنده نگاهداشتن واحدی بکوشند و رفتار او طوری باشد که عاطل و باطل و بدون سود برای جامعه باشد؟