همه مشغول کارند
همچنین تمام عوامل مختلف خلقت مثل حیوانات، نباتات، زمین، خورشید، هوا، باد، باران، برف و غیره میکوشند تا انسان بتواند زندگی خود را بگذراند. آیا انصاف است که در قبال این همه فداکاری که از همه برای او صورت میپذیرد، او وجود خود را عاطل و باطل گذارد و بیکار بنشیند و وقت را تلف کند؟ چون شخص بیکار در درون خود تا حدّی این موضوع را حس میکند روحش کسل و مغموم است.
دلایل دیگری هم برای کسالت روح او هست، از جمله محرومیتهایی که از بیکاری تولید میشود، چون در جسم و زندگی او اثر میگذارد روح وی را نیز کسل میسازد. زیرا مسلم است که هرچه انسان بکوشد و کارکند، بهتر میتواند وسیله زندگی خود را فراهم نماید و هرچه بهتر وسیله زندگی فراهم باشد روح انسان شادمانتر است. (البته باید تقدیر و سرنوشت را هم در نظر گرفت.)