دعایی از شعار وحدت

گلهای راهنمایی جلد اول تمنّا

ای یزدان مقتدر و دانا و توانا و ‌ای نیروی وحدت عالم که جز تو هیچ قدرتی در پهنه بیکران جهان هستی نمی‌بینم و نمی‌شناسم. نظری بر تمنّای این جویای حق بیفکن و توجهی فرمای، از تو طلب یاری وکمک می‌کنم و جز تو راهی برای برآوردن آرزویم نیست. منظورم از این تمنّا آن نیست که از مادیات مرا سیراب کنی یا مقامات بزرگ به من ببخشی، قصدم آن نیست که از این راه سودی مادی و شهوانی بیاندوزم، تنها نظرم این است که توجهم به سوی تو باشد و وحدت در جهان کامل شود.

تو خوب می‌دانی که در این جهان پهناور چه غوغایی برپا شده و عدّه کثیری از افراد بشر در مسابقه مادی چه شوری در عالم به پا کرده و چگونه در تکاپو و دوندگی به دنبال پول و مادیات و مقام هستند و در راه انجام این خواست از هیچ چیزی فروگزار نمی‌کنند و چنان خود را تسلیم و سرسپرده این امور کرده‌اند که به کلی از تو غافل مانده‌اند.

این افراد به قدری غرق در مادیات شده‌اند که اصول مقدس شرافت و وجدان را فراموش کرده و از دست فروهشته‌اند و از راه راستی که بایستی به سوی تو طی کنند منحرف شده همه اصول آدمیت را فدای افکار باطل و خودخواهی و نفع‌طلبی و برتری‌جویی و مقام نموده‌اند.

بارالها، خوب آگاهی که امروز این درد عظیم چگونه جهان را بیمار کرده است. البته از بندگان پاک و خالص تو مردمان بسیاری هستند که تنها دل به مادیات نسپرده و در راه روح و معنویت قدم می‌نهند و در این طریق می‌کوشند. آن ها کسانی هستند که در کنار مرداب و لجنزار خود را حفظ کرده و از آلودگی احتراز جسته‌اند. ‌

ای یزدان مقتدر، تمنّای من آن است که آگاهی و بیداری را در دل همه افراد بگذاری و همه را به راه نجات و سعادت وحدت نزدیک کنی. قدرت تو حد و حدود و اندازه‌ای ندارد. این قدرت توست که عالم باعظمت و کهکشان‌های جهان هستی را با تمام مخلوقات آن به نظم و آرامش می‌گرداند. قدرت تو کامل است و عظیم و بر هر کار توانایی. از تو می‌خواهم که با این قدرت خویش در دل مخلوقات جهان عشق به صلح و صفا و مهر و وفا را قرار دهی و آن هایی که بیشتر به این راه نزدیکند عشقشان شعله‌ور گردد و آن ها که دورترند از این سعادت آسمانی هرچه زودتر برخوردار شوند.

پروردگارا، از تو می‌خواهم حال که دل‌های جهانیان را آماده و روشن ساخته‌ای آن ها را بیش از پیش عالم سازی تا امر نورانی و بزرگ خدمت به عالم بشریت را گرامی دارند و بپذیرند و آن را به عنوان یک تفاهم و وقت‌گذرانی و پدیده‌ای گذرنده و موقت و تفنن ننگرند بلکه بکوشند با عقل و فهمی که به آن ها کرامت فرموده‌ای حقیقت آن را درک نمایند و پس ازآنکه عظمت آن و اساسی بودنش را برای جهان امروز دانستند با چالاکی و کوشش بدان بپیوندند و نه تنها خود از آن برخوردار شوند بلکه جهد بلیغ مبذول دارند تا دیگران را نیز بر این نعمت آشنا سازند. چون وقت دیر است و بیماری به قدری در حال توسعه می‌باشد که به هیچوجه درنگ و کوتاهی جایز نیست چه خوب است که این روشنان در راه پیشرفت امر الهی شتاب روا دارند، باشد که جبران مافات به عمل آید. ‌

ای یزدان مقتدر توانا، پلکان ارتقاء به سوی حقیقت را فرا راه جوانان و نوباوگان ما قرار ده زیرا اینان عمّال فردای دنیای ما هستند و آینده جهان به دست آن ها اداره خواهد شد. پس کرامت فرمای که هرچه زودتر به اصول اخلاق و صلح و صفا و محبت و برادری و هدایت در راه صحیح زندگی آشنا شوند و چنان عقل و فکر و عمل آن ها ارتقا یابد که منطبق با روز و زمان باشند و در هر زمانی که زندگی می‌کنند دانش و فکر و ترقی مغز و جهش افکارشان متناسب با همان زمان باشد.

لطف و محبتی بنمای و زیبایی این راه راست را در نظرشان جلوه ده که هرگاه با عقل و خرد بسنجند، این حقایق به نفع جامعه بشریت است. خودخواهی و غرور را کنارگذارده با شوق و تمایل به آن بگروند و خود از روی دل خواهان آن باشند سپس آماده شوند که با تمرین مندرج و قدم‌های منظم و درجات مرتب این اصول هدایت را فرا گیرند و خود را با آن آشنا سازند تا از وجودشان جهانیان را سودها حاصل گردد.

بارالها تو خود می‌دانی و آگاهی که هیچ مقصودی از این مطالب ندارم و همواره در اندیشه و فکر و خیال تو هستم و جز راهنمایی و منافع جامعه بشریت چیزی نمی‌خواهم. رحمی فرمای تا جنگ و نزاع از کره زمین دور شود و امر حق در جهان مستقر گردد و وحدت برقرار و همه ادیان یک واحد خداپرست در عالم صلح و صفا در محیط کره زمین قرار گیرند و بشر دست برادری به هم دهند.

در آن هنگام که با لطف توحقایق وحدت در نظر آن ها روشن و متجلّی گردد از راز بزرگ اصلاح جهان آگاه خواهند شد و سامان بزرگی که منظور تو است به عمل خواهد آمد و آن افرادی که مصالح بنای فردای جامعه بشری هستند بنیان محکمی برای اجتماع پاک آینده خواهند بود. ‌

ای یزدان مقتدر دانا و توانا، در هر راهی شیب و فراز وجود دارد و سالکی که از این راه طی طریق می‌کند ناچار است که از این پست و بلندی‌ها بگذرد. این لطف تو است که دل رهروان را محکم بداری و قلبشان را چنان استوار سازی که از افتادن در شیب‌ها مأیوس و نومید نشوند و ازطی طریق در فرازها غرور خودخواهی به آن ها دست ندهد و قدرت و استقامت و پایداری کافی برای طی این راه را داشته باشند. یاری و مددهای خود را پی درپی در حق آن ها مبذول دار که ثبات آن ها از برخورد با ناملایمات و مخالفت‌ها و دلسردی‌ها تزلزلی نیابد و غرور پیروزی آنان را چنان سرمست نکند که در نیمه راه به خواب غفلت اندر شوند و از ادامه خدمت باز مانند. به این ترتیب با لطف مدام و همیشگی و انوار کمک و پشتیبانی تو همه افراد بشر وصل تو را لایق و قابل خواهند شد و چون این قابلیّت را در نهاد آن ها قرار دهی با پای‌افزار شوق و بال‌های تمنّا به سرعت در این راه خواهند رفت.

بارپروردگارا، پرتوی از لطف خود را به سوی این مردم بفرست و کاری کن که از دستورات پاک و درخشنده و درست و پاکیزه دین تو و از مداومت در عمل به اخلاق و تمرین نیکوکاری دل‌های آنان چنان تحوّلی یابد که با نور حقیقت آشنا شوند و اسرار حق را با صیقل ‌کردن آیینه دل خود به وسیله آگاهی دریابند.

لطفی بفرمای تا همه پیروان ادیان جهان به صورت یک واحد به هم پیوسته درآیند و نسبت به یکدیگر مهربان باشند. افراد بشر چنان به هم نزدیک شوند و از راه وحدت آگاهی حاصل کنند که خود را یک واحد بنگرند و حتی خویشتن و سایر مخلوقات و پدیده‌های عالم را یکی و متحد بینند و در اثر درک این اتحاد فطری و طبیعی راه و رسم محبت و مهربانی را اتخاذ نموده به یکدیگر مشفق شوند. به این ترتیب همه مخلوقات جهان از انوار فیض تو برخوردار خواهند شد همچنان که همه مخلوقات زمین از انوار خورشید که آن هم پرتوی از لطف تو است برخوردارند.

‌ای قدرت کامل و بزرگ و‌ ای کسی که اندیشه را یارای آن نیست که حتی خیال نقص درباره تو روا دارد. اگر محبت و لطف در حق این بنده شاغل که کمر خدمت به اشاعه و معرفی امر حق بربسته‌ام بیفکنی و یک پرتو بسیار کوچک از انوار توجه خود را به این سوی بگردانی به طور مسلّم اصلاح نوع بشر آسان و ساده خواهد بود. ‌

ای بزرگ یزدان، در سراسر گیتی و در همه مخلوقات عشق وجود دارد و این عشق‌ها از هرسوی که بدان بنگریم مهری است که به وحدت و وجود واحد تو دارند، خواه بدانند و خواه ندانند. عشق بلبل، عشق بشر، همه عشق‌هایی که حقیقی و مجازی می‌خوانند با اینکه در ظاهر رنگ‌های مختلفه دارند اما باطن آن ها همگی عشق به واحد است و آن کسی که به وحدت می‌گرود در حقیقت عارف و عاقلی است که این عشق ناخودآگاه خود را شناخته و بدان پی ‌برده و آن را ارزیابی کرده است. امید که همه مخلوقات تو به این حقیقت روشن دل ببندند و حقیقت عشق زندگی خود را کشف کنند تا با اشتیاق بیشتر به سوی وحدت روی آورند.

از تو می‌خواهم که هرچه زوتر این حقایق، چون شهاب درخشان بر خلایق روشن و آشکار شود و این بنده نیز که خدمت در اشاعه امر حق را پذیرفته‌ام در نیّت خیر خود توفیق یابم.