187- حل مشکله زمان و مکان

مکانیسم آفرینش سوألات جناب آقاي ملكي معيري دانشمند محترم و شيميست كارخانة پارچه بافي آذربايجان
الکتریسته را از آثار و کارهایش می شناسند.

 

برای اینکه مطلب بهتر روشن شود گویم صف سربازان را در نظر آورید نفر اول دست راست را اول گویند اگر او بیاید و در انتهای صف قرار گیرد آخر می‌شود و همچنین هر نفری نسبت به سایر نفرات موقعیت جدا و متفاوتی دارد که می‌رساند اول و آخر همانا نسبی است و حقیقی نیست. شما مبدأ حرکت خود را تهران و مقصد خود را پاریس می‌گیرید. پس از رفتن به پاریس از آنجا به تهران برمی‌گردید. در موقع بازگشت مبدأ شما پاریس و مقصد شما تهران شد. پس هم تهران و هم پاریس هم مبدأ و هم مقصد شدند. اینها اسامی قراردادی بود که حقیقتی نداشت و جای خود را با کوچکترین اتفاقی با هم عوض کرد. اگر حقیقت می‌داشت که اینطور تغییر ماهیت نمی‌داد.

چون هر چیزی قابل قسمت به دو آن هم قابل قسمت و بازهم قابل قسمت است و به مقدار بی‌نهایت قابل قسمت می‌باشد پس دنیا بی‌نهایت است.      زنون‌، اله

جسم به قدری قابل تقسیم است تا محو ‌شود و بصورت هیولی و ماده اولیه یعنی ذره بیرون آید.      افلاطون

برخی فلاسفه اسلامی دو وجود فرض کرده‌اند: یکی وجود لانهایه و ابدی و دیگر وجود محدود و دارای زمان. وجود اول خدا است که وجود دوم را که موجودات است آفرید.

خداوند موجودی است که عقل نمی تواند به پایه درک صفاتش برسد.     فیلون فیلسوف یهودی

خداوند محیط به زمان و مکان است.     فیلون

بین‌خدای نامحدود و وجود اشیاء محدود تناقضی نیست.     اسپینوزا

اگر نتوانیم بلانهایه پی بریم پس به آن ایمان هم نمی‌توانیم بیاوریم.     کنت

 فضای هندسی یک فرمی که اشیاء در آن واقع باشند نیست بلکه یک فکر و نتیجه یک کار عقلانی است. برای اینکه اعداد را در دنیای خارجی تطبیق کنیم لازم بوده که فضا را از محتویاتش خالی نمائیم. می‌توان این ظرف بی‌مظروف را به مقدار بی‌نهایت ادامه داد و آن را به مقادیر لایتناهی تقسیم کرد.    شالی

از یک نقطه که خارج از خط مستقیمی باشد جز یک خط مستقیم موازی با خط اول نمی‌توان کشید بعضی فلاسفه فضا را از روی این فرض حقیقی می‌دانند.      اقلیدس

بسیاری از دانشمندان مانند لوباچوسکی(Lobatchevsky) که استاد هندسه بوده‌اند ثابت کرده‌اند که از یک نقطه می‌توان به تعداد بی‌نهایت موازی با خط اول کشید یا اصلاً نکشید. حرف اینها هم که طرفدار هندسه غیر اقلیدسی هستند صحیح است زیرا فضا را کره و شبه‌کره واز این قبیل تصور می‌کنند.          شالی

لغت ابد در ابتدای بشریت نبوده و برای لفظی وضع نشده ولی معنی نفسانی آن در اذهان بوده است.           ماکس مولر

دنیا برای همه مردم یکی است، به وسیله خدایان یا مردم آفریده نشده از ازل بوده و اکنون هست و همیشه خواهد بود مثل آتش همیشگی است که از روی قاعده روشن و خاموش می‌شود. کثرت مادون وحدت است و وحدت همان خدا است.           هروکلیت

قدیمترین موجودات چهار است: پدر، خاموشی، عقل، حق‌ که دوتای اخیر از دوتای اول به وجود آمده.           فیثاغورث

عالم حادث است ولی اثبات آن بسیار مشکل است و اگر کسی قادر به اثبات آن شود بی‌اندازه بزرگ و مهم است.           ابن میمون

مسئله زمان و فضا چیزی است که علم در سالیان اخیر عمیق‌تر از سایر مسائل بررسی کرده و می‌توان گفت که 25 سال اختراع فکری است که پشت سر آن 25 قرن تفکر و فلسفه وجود دارد.  ممانتو آنسیکلپدیک لاروس

من فضا را مسئله‌ای کاملا نسبی می‌دانم مثل زمان. زمان عبارت از وجود مع وجودی است که تابع نظم انخلاف است.        لیب‌نیتز(Leibnitz)

زمان و فضا دوچیز است که با حواس و الهام وابسته است.          کانت (Kant)

زمان و مکان هر دو واقعی هستند (لااقل به طور نسبی) اما از لحاظ عقل فکر زمان مقدم و مسلط برفکر فضا است.          کورنو (Cournot)

فرضیه مدت شالوده بنای حقیقت است.               برگسون

تبدیل حرکت به فضا به آنجا می رسد که خود حرکت را هم که طول کشش و کوشش است انکار کنیم و آن را در قلب اشیاء دانیم.              زنون اله (zenon)

تدر این کادر نظرات و عقاید ادیان و فلاسفه و دانشمندان دیگر را مشاهده فرمایید.

 از خانه حرکت کردید به سوی بازار: اول خانه آخر بازار. حال می‌خواهید برگردید.

شد اول بازار آخر منزل. مطلب معکوس شد. کدام اول است و کدام آخر، بگوئید.

این مثل را بزرگ کنید، بزرگتر کنید و به هرچه کوچک و بزرگ است در عالم تطبیق نمائید.

خواهید دید اولی و آخری در حقیقت وجود ندارد. پس این حساب صریح و روشن است نه فرضیه.