یک مثال روشن
دربارۀ یکی از این وظایف که سازندگی برای دنیای بعد از تحول است و جزء وظایف حتمی انسان میباشد مثلی میزنم. تعدادی اطفال را به منظور ساخته شدن برای زندگی اجتماعی آینده در یک مدرسه شبانهروزی آموزش میدهند. در مدرسۀ مزبور همهگونه وسائل زندگی در دسترس آنها میگذارند مثل خوراک خوب، پوشاک، وسیلۀ خواب و حتی انواع وسائل تفریح.
اما منظور واقعی از زندگی در این مدرسه شبانهروزی تعلیم یافتن و آماده شدن برای زندگی اجتماعی بعد است. حال اگر دانشآموزان این مدرسه فقط سرگرم به وسائل زندگی مدرسه مانند خور و خواب و تفریح و غیره شده و از آموزش یعنی هدف واقعی مدرسه غافل شوند آیا خطا نکردهاند؟
وضع بشر هم در دنیا اینطور است یعنی در عین حال که زندگی دنیا مثل خور و خواب و پوشاک و زن و فرزند و امور جنسی همه باید باشد و از آنها برخوردار شوند، اما چون زندگی با اتمام این مدرسه تمام نمیشود و ادامه دارد و بایستی برای زندگی بعدی آماده و مجهز شود پس لازم است که تعلیمات معنوی از قبیل عبادت، خداشناسی، اعمال خیر، آشنایی به حقایق عالم و غیره را بیاموزد.
چون موضوع اساسی سخن بحث در این باره نیست به همین اشاره اکتفا کرده و در فرصت دیگری در موضوع فوق سخن گفته خواهد شد.