سرنوشت نه تصادف
خلاصه بگویم کلیۀ اموری که در زندگی انسان اتفاق میافتد وابسته به سرنوشت اوست. کلمۀ سرنوشت را به علت عدم درک حقیقت آن یک لغت دور از ذهن معرفی کرده و انگیزهای خیالی و مرموز برای آن قائل شدهاند که به خاطر همین امر آمادهاند که آن را رد کنند، درحالیکه سرنوشت چیزی جز برنامه کار کارخانه عالم نیست. همانطور که هر کارخانه برای اینکه خوب و منظم کار کند و محصول نیکو بدهد بایستی برنامه دقیق و درست داشته باشد و اجزاء کارخانه نیز به حکم جزء بودن محکوم به سرنوشت کل کارخانه هستند، همه پدیدههای عالم که اجزاء کارخانۀ بزرگ عالم لایتناهی به شمار میرود محکوم به قبول و تبعیت از قانون کل کارخانه میباشند. به عبارت دیگر باید گفت که این کشش کارخانه است که همۀ چرخها و میلها و دندهها و سایر اجزاء ماشین را در جهتی هماهنگ و موافق با نتیجه کارخانه پیش میبرد.