باز هم دربارۀ نامحدودیت

زنجیر سرنوشت فیزیولوژی و علل طبیعی انجام وظیفه

موضوع نامحدود بودن که در بالا اشاره رفت دربارۀ موضوعی هم که گفته شد صدق می‌کند. مثلاً یک لیوان آب که انسان می‌آشامد و تشنگی را با آن رفع می‌کند تصور می‌نماید که محدود است زیرا گنجایش بیشتر در خود نمی‌بیند که آب بیشتری بیاشامد. اما اگر واقعاً محدود است دیگر اصلاً نباید آب بیاشامد می‌بینید چند ساعت دیگر باز محتاج آب شد و باز هم آب می‌آشامد و این امر همچنان تا زنده است ادامه دارد و محدود نیست. تازه با تحول هم این نیاز تمام نمی‌شود زیرا وقتی هم جسدش جزء خاک شد باز هم از آب استفاده می‌کند، پس کجا را محدود می‌توان دانست؟