جواب یک ایراد

زنجیر سرنوشت باز هم مسئلۀ احتیاج

می‌گویید «خیر» من خود میل به آجیل و شکلات پیدا کردم و از روی اراده به مغازه رفتم و از آن خریدم و خوردم. مگر اینها اختیار نیست؟

می‌گویم: خیر، اولاً همان میلی که اینها را در نظر شما مطبوع و خواستنی جلوه داد نیاز سلول‌های بدن شما به آن بود که شما را وادار یا تشویق به تهیه آن کرد: این جبر اول.

دوم: چه کسی وسیله به شما داد که بتوانید به دنبال مغازه یا محل این خوراکی‌ها بروید؟ آیا خودتان این وسائل را برای خود ایجاد کردید یا به جبر به شما داده‌اند؟ البته از شما نیست بلکه وسیله‌ایست که به شما داده‌اند مانند پا، دست، دهان، معده، فکر، مغز و غیره و شما از آن استفاده می‌کنید. این جبر دوم.

سوم: چه کسی صاحبان مغازه و تهیه‌کنندگان آن را وادار کرد که این کالا را تهیه کرده در دسترس عموم بگذارند. آیا جز نیاز به زندگی و معاش و اجبار به تأمین حیات چیز دیگری هست که آنها را به قبول این زحمت و رنج وادار کند؟ پس این جبر سوم.

چهارم: چه کسی مواد این آجیل را که از میوه‌ها و درختان طبیعی است به وجود آورد و چه کسی شکلات را که آن هم از شکر و کاکائو و روغن و غیره که همه مواد طبیعی است ایجاد نمود؟ آیا خود شما آنها را ساخته‌اید یا طبیعت در اختیار شما قرار داده؟ پس این جبر چهارم.

پنجم: وسیلۀ خرید این کالا که پول است در اثر کار و فعالیت شما به وجود آمده که آن هم در اثر نیاز به زندگی و اجبار و فشاری است که شما را بدان سوی سوق داد. این جبر پنجم.

همین‌طور می‌توان جبرها را یکی پس از دیگری نام برد.