زندگی هم سفر است
زندگی انسان هم مثل همین سفر دریایی است. موجها پدید میآید، با آشفتگیها برخورد میکند، بادهای موافق و مخالف میوزد، گاهی از شدت هول و ترس فریاد برمیآورد.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل | کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها |
واقعاً حقیقت این است آنها که گرفتار نیستند از حال گرفتاران خبر ندارند. سالم از بیماری که رنج میکشد و از شدت تب میسوزد بیاطلاع است. میداند که او در زحمت است و دلش هم برای او میسوزد اما از حقیقت حال او آگاه نیست ولو اینکه بیمار فرزند و پرستار، مادرش باشد. بهترین دوست و یار غمخوار و حتی معشوق از درد عاشق بیخبر است.
اما سفر دریایی در حال گذر است و این وقایع پی در پی جاری میشوند و همچنان میگذرند و بالاخره شخص به آخر سفر زندگی خواهد رسید.